۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

کابوس!

فونیکه سی، مهاجم سیاهپوست تیم نفت اخیراً طی مصاحبه ای باروزنامه ورزشی گل اظهار داشته:
سه سال است كه در فوتبال ایران حضور دارم. طی این سه سال تا توانسته‌ام از بازیكنان فحش شنیده‌ایم. شاید گاهی اوقات حرف‌هایشان را نشنوم ولی كاملا می‌فهمم كه در حال فحاشی كردن هستند. از زمانی كه در لیگ‌برتر بازی می‌كنم این توهین‌ها را بیشتر می‌شنوم و حالا كه نسبت به گذشته فارسی را بهتر یاد گرفته‌ام، شنیدن این الفاظ آزارم می‌دهد. باور كنید طی این مدت بارها شنیده‌ام كه بازیكن حریف به من گفته است كه سیاهی و بو می‌دهی. آیا اینها نمی‌دانند كه من هم مثل آنها مسلمان و شیعه هستم؟ از این رفتارهای تبعیض‌آمیز خسته شده‌ام و منتظرم تا لیگ به پایان برسد و از ایران بروم!

جناب فونیکه!
شما خودتان را ناراحت نفرمائید. آنانی که شما را مورد طعن نژادی قرار می دهند نه مسلمانند و نه شیعه. یعنی فکر می کنند مسلمانند و شیعه در حالی که هیچکدام از احکام و فرائض اسلام و تشیع در احوال و رفتار و گفتار ایشان مشهود نیست.
کمتر فوتبالیست اخلاقگرائی در ایران مانند «سید مهدی ابطحی» پیدا می شود که بتوان سلوک دینی را در رفتار و گفتارش ملاحظه کرد.
این دست از فوتبالیست ها و ایضاً دیگر ایرانیان آنانی هستند که اتفاقاً نه تنها مسلمان نیستند! بلکه ایرانی هم نیستند! یعنی تخیل می کنند به نژاد برتر و سفید پوست و چشم آبی تعلق دارند و ذاتاً بچه «بورلی هیلزاند»!!!! اما از بد حادثه در ایران متولد شده اند. در حالی که همان نژاد «خود برتر خوانده» نیز نوع نگاه شان به ایشان در بالاترین سطح از مشتی رعیت خانه زاد بالاتر نمی رود.
جناب فونیکه!
دفعه دیگر که کسی از این جماعت به شما اسائه ادب کرد از قول زنده یاد پروین اعتصامی این شعر را به ایشان هدیه بفرمائید:
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بوئی
گفت، از عیب خویش بی‌خبری
زان ره از خلق، عیب میجوئی
گفتن از زشتروئی دگران
نشود باعث نکوروئی
تو گمان میکنی که شاخ گلی
بصف سرو و لاله می روئی
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تا هم از ساکنان این کوئی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود، این ره چگونه میپوئی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول، آن به که عیب خود گوئی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمی شوئی

زنده باشی و این خاطره تلخ را عاملی برای تقویت اسلام و مسلمانی و تشیع بیشتر خودتان قرار داده و در بازگشت به کشورتان دیگر هرگز به این ایران و ایرانیان فکر هم نکنید آن صرفاً در حد کابوسی از ایران با خود همراه داشته باشید! کابوسی که سالهاست گریبان گیر خود ایرانیان هم می باشد!


تکرار
ثبت نام تا آخر دسامبر
دوستانی که لطف کرده اند و از طریق ارسال ایمیل خواستار برخورداری از حق اشتراک بمنظور دریافت مقالات اینجانب شده اند ضمن تشکر از ایشان به اطلاع می رساند تا پایان ماه دسامبر فرصت ثبت نام را تنظیم کرده ام. لذا این دوستان اجازه فرمایند بعد از این تاریخ و ثبت نام احتمالی دیگر علاقه مندان جزئیات را خدمت شان ایمیل خواهم کرد. در ضمن مجدد یادآوری می کنم آبونمان مزبور صرفاً شامل دوستان در خارج از ایران است.

آدرس ایمیل اینجانب جهت ثبت نام علاقه مندان
dariushsajjadi@yahoo.com
سابقه مطلب را می توانید در پست «من اشتباهی هستم» ملاحظه فرمائید:http://sokhand.blogspot.com/2011/11/blog-post_25.html

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام !
از ایرانی بودن مان چه بگویم و چطور در کجا بگوئیم تا به گوش نااهلان و نامحرمان نرسد ؟ از تنبلی و کاهلی ایرانیان داخل یا از خیانت و خود محوری تحصیل کردگانمان در خارج ؟ هر ایرانی که در خارج از کشور وقتی چیزی را میخواهد به رخ بکشد یا با آن ابراز هویت وعرض اندامی بکند . یا شانس و بخت و اقبال از داشتن منابع ، ذخایر و ثروت طبیعی نفت و گاز و ارانیوم یا قرار گرفتن در یکی از مهمترین و حساسترین نقاط ژئوپلیتیکی جهان یا با تکیه برعصای پوسیده گذشتگانمان از تاریخ و تمدن 2500 ساله " گیرم پدرت بود فاضل از فضل پدر ترا چه حاصل ؟ " شاید بهتر بود سقوط اخلاقی غربیان را داشتیم اما در مقابل فرهنگ کار تلاش و همت آنها را هم داشتیم تا مثلا به قول جورج بوش رئیس جمهور پیشین استکبارجهانی با هر زلزله متوسطی دهها هزار نفر در ایران کشته نشوند و روزنامه واشینگتن پست این گزارش را به چاب نرساند که فقط یک پنجم مردم بم معتاد به مواد مخدر بوده و مقداری از داروهائی که بعد از زلزله ویران کننده به آنجا فرستاده شد ، داروهای ضد اعتیاد بودند . چه کردیم و چه به دنیا عرضه کردیم ؟ تکنولوژی ژاپنی ها ؟ صنعت آلمانی ها ؟ قدرت اتمی روسها ؟ تولیدات و صادرات چینی ها ؟ یا مجموع همه اینها درامریکا ؟ فقط بخاطر همین شانسی هم که داشتیم مملکتمان در طول تاریخ به یک مستعمره به مانند افغانستان یا هندوستان تبدیل نشد .

ناشناس گفت...

ta moghei ke irani cheh dakhel va cheh beron az iran gharb zadeh va devaneh garb darem vazeman behtar az in nemeshavad
motasefaneh badnakhtaneh shorbakhtaneh