۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

تناقض مفهوم!

پیرو انتشار بخش کوچکی از مقاله اخیرم در فیس بوک در خصوص «اشغال اخیر سفارت انگلستان توسط دانشجویان طرفدار نظام» یکی از دوستان ضمن اشاره به ماجرای زیر گرفته شدن یکی از سبزها توسط خودروی نیروی انتظامی در خلال شهرآشوبی های بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم مدعی برخورد خشن نیروی انتظامی با سبزها و برخورد از سر ملاطفت همین نیرو با دانشجویان اشغال کننده سفارت انگلستان شده و این تناقض را دال بر فرمایشی بودن اشغال سفارت انگلستان تلقی کرده بود.
در پاسخ به ایشان گفتم:
می گویند فردی در بیابان مواجه با جوانی خوش قد و قامت و رعنا و خوش لباس شد و در حالی که مبهوت جمال آن جوان رعنا بود از وی پرسید شما کیستید و جوان پاسخ داد:
من شیطانم!!! ایشان نیز متحیر پرسید: اما پس چرا می گویند شیطان سم دارد و دم دارد و کریه المنظر است؟ و شیطان پاسخ داد:
قلم دست دشمنه و هر چه می خواهد می نویسد!!!
در مورد داستان با ماشین زیر گرفتن معترضین انتخابات توسط نیروی انتظامی ...  بیآئید به عنوان یک ناظر بی طرف فیلم آن حادثه را که هنوز هم بر روی اینترنت موجود است به اتفاق بازبینی کنیم.  قبلاً هم عرض کردم شخصاً وقتی این خبر را از جانب سبزها شنیدم بشدت متاثر شدم چرا که مطابق روایت سبزها، خودروی نیروی انتظامی در یک اقدام با قصد و انگیزه قبلی و در کمال خشونت و به نیت مرعوب کردن معترضین یکی از ایشان را در خیابان هدف قرار داده و تعمداً با خودروی پلیس از روی ایشان رد شده! اما با مشاهده بدون غرض فیلم متوجه می شویم یک وانت نیروی انتظامی که راننده چنین خودروهائی عموماً یا سرباز وظیفه اند و یا حداکثر گروهبانی جز در کانون محاصره معترضین در یک خیابان گیر افتاده و در حالی که معترضین با سنگ به این خودرو حمله می کنند راننده سراسیمه شده و بمنظور فرار از مهلکه ناخواسته با یکی از معترضن برخورد کرده و ایشان را زیر گرفته. اما همین صحنه وقتی از جانب شما ملاحظه می شود چنین معنا پیدا می کند که پلیس ایران تعمداً در خیابان معترضین را با ماشین له می کرد و می کشت!!! این همان معنائی است که قبلاً از آن تلقی برداشت متفاوت از یک واقعیت ثابت نزد دو ناظر مختلف کردم.
در مورد نوع برخورد متفاوت پلیس با اشغال کنندگان سفارت انگلستان و معترضین در سال 88 نیز بدلیل شدت تنفرسبزها از جمهوری اسلامی ایشان توان فهم بدون پیش داوری را از خود سلب می نمایند لذا متوجه نیستند در خلال اغتشاشات بعد از انتخابات، نیروی پلیس و ایضاً بسیج و غیره خود را در مقابل کسانی می دیدند که با شعارهای ساختارشکن از قبیل مرگ بر اصل ولایت فقیه و جمهوری ایرانی و مرگ بر رهبری و آتش زدن اتوبوس و تخریب اموال عمومی خیابان را در کانون شورش خود قرار داده بودند. لذا طبیعی بود که نوع نگاه و برخورد نیروی انتظامی کشور وایضاً نیروهای بسیج و لباس شخصی و سپاه و وزارت اطلاعات به این معترضین نگاهی توام با نفرت نسبت به کسانی باشد که موجودیت نظام و انقلاب شان را که بنا به هر دلیلی که شما نپسندید، نظام مطلوب و ایده آل شان است به چالش کشیده بودند. یعنی آن معترضین برای ایشان بدون تردید حکم دشمن را داشت اما در برخورد با اشغال کنندگان سفارت انگلستان مسلم است چنین نگاهی نزد نیروهای انتظامی وجود نداشت. نیروهای انتظامی در این واقعه خود را در مقابل کسانی می دید که از موضع دفاع از جمهوری اسلامی نسبت به یک کشور خارجی که گستاخانه اقدام به تحریم یک جانبه بانک مرکزی کشورش کرده اقدام به اعتراض و اقدام ولو قانون شکنانه (اشغال سفارت) کرده بودند. لذا طبیعتاً پرسنل نیروی انتظامی که ربات نیستند و انسان اند و همچون شما برخوردار از عاطفه و نفرت و شیدائی بوده و علی رغم مسئولیت قانونی در برخورد با اشغال گران سفارت به هر حال آنها را دشمن نمی دیدند و ایشان را هم سنگران خود در دفاع از کشور در مقابل یک کشور اجنبی فهم می کردند لذا نباید چندان متعجب بود که چرا با سبزها که برای هدم جمهوری اسلامی در خیابان شعار می دادند برخورد خشن می کردند و با بچه های حزب اللهی که برای دفاع از جمهوری اسلامی ولو با شیوه ای غیرقانونی به خیابان آمده بودند برخوردی متعارف می کنند و بقول شما به ایشان می خندد و جدی نمی گیرند.
آیا فهم این مسئله خیلی دشوار است؟
واقعاً متوجه این مطلب نیستید که سبزها برای جمهوری اسلامی با آن رفتار و شعارهای ساختار شکن حکم دشمن را دارند و اشغال کنندگان سفارت حکم برادران خودی هر چند قانون شکن؟

۳ نظر:

محمدمسیح گفت...

ب.
آقای سجادی البته آنچنان هم برخورد جلوی سفارت نرم و لطیف نبود؛ در اولین فرصت که به اینترنت پرسرعت دست پیدا کنم بخشی از فیلم هایی که با موبایل گرفتم را برایتان می فرستم

ناشناس گفت...

آقای داریوش سجادی حالا که قلم دست دشمنه یه روز به آدرس قرار میگذاریم همدیگه رو میبینیم تا دیدگاه هرکدوم از طرفین راحع به این موضوع مشخص بشه
تهران خ ولیعصر تقاطع انقلاب کمیته پیگیری

ناشناس گفت...

واقعا که دریای حماقت ساحل ندارد. و این در مورد این نوشته کملا صادق هست.
البته با عرض پوزش