۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

از سروش فیلسوف تا سروش چریک!


نامه اخیر دکتر عبدالکریم سروش به آیت الله خامنه ای هر چند از حیث شکلی و محتوائی نامه ای مغلق و پرتکلف و ادیبانه و در عین حال پر محتوا بود (صرف نظر از اعتقاد به درستی یا نادرستی ادعاهای مطرح شده در آن نامه که شخصاً محتوای آن را قابل نقد می دانم و در فرصتی مقتضی به آن خواهم پرداخت) اما چنانچه ملاحظه شد این نامه علی رغم آنکه در وسعتی بسیار بالا تیراژ گرفت و منتشر شد اما بمانند یک صاعقه پر سر و صدا بود که علی رغم پر صولتی اما به همان سرعت هم فراموش شد! این در حالی است که سروشی که پیشتر در کیان یا کیهان فرهنگی می نوشت و یا سروشی که در مسجد امام جعفر صادق اقدسیه تهران، اوصاف متقین را تدریس می کرد کلامی ماندگار تر و اثرگذار تر نزد مخاطب داشت. شخصاً دلیل آن مانائی کلام در سابق و این میرائی فعلی را تغییر جامه ایشان از سروش عالم به سروشی در قد و قامت یک فعال سیاسی می دانم که لباس نوین بشدت بر قامت ایشان ناساز است.
سروش تا زمانی که خود را درست تعریف کرده بود و در قد و قامت یک عالم حرف می زد و می نوشت اثرگذار و ماناتر از سروشی است که اینک می کوشد خود را در قواره یک فعال سیاسی تعریف کند.
بالغ بر 20 سال پیش خطاب به دکتر علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت طی مقاله ای معروض داشتم:
اگر نمی توانید آنی باشید که دوست دارید باشید سعی کنید آنی شوید که می توانید باشید!


ثبت نام تا آخر دسامبر
دوستانی که لطف کرده اند و از طریق ارسال ایمیل خواستار برخورداری از حق اشتراک بمنظور دریافت مقالات اینجانب شده اند ضمن تشکر از ایشان به اطلاع می رساند تا پایان ماه دسامبر فرصت ثبت نام را تنظیم کرده ام. لذا این دوستان اجازه فرمایند بعد از این تاریخ و ثبت نام احتمالی دیگر علاقه مندان جزئیات را خدمت شان ایمیل خواهم کرد. در ضمن مجدد یادآوری می کنم آبونمان مزبور صرفاً شامل دوستان در خارج از ایران است
آدرس ایمیل اینجانب جهت ثبت نام علاقه مندان
dariushsajjadi@yahoo.com
سابقه مطلب را می توانید در پست «من اشتباهی هستم» ملاحظه فرمائید:
http://sokhand.blogspot.com/2011/11/blog-post_25.html


۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام

ابتدا آنکه شما در این چند خط ادعاهایی کرده اید که صحت آنها را نمیتوان پذیرفت.
۱ – علیرغم ادعای شما نامه از لحاظ ادبی جزء نوشته های پر تکلف به حساب نمی آید. مگر اینکه شما نظریه جدیدی در این زمینه داشته باشید.
۲ – تیراژ بالای این نامه نیز یک ادعا بیش نیست و این جمله شما در یک مقایسه ی میان تیراژ نامه های افرادی مانند نوریزاد و یا صحبت های خاتمی و یا موسوی و یا کروبی در سایت ها قابل ارزیابی است و حرف شما را صرفا به یک ادعا بدل میکند که در آن سعی میشود با استفاده از پیش زمینه ی ذهن مخاطب نسبت به مسائل اینچنینی حرف غلط را صحیح جلوه دهد.
۳ – ادعای دیگر شما پر سر و صدا بودن این نامه است که هیچ دلیلی نیز برای آن اقامه نشده است.
۴ – در این مرحله شما با دست آویز قرار دادن سه پیش فرض بالا که به هیچ وجه قابل اثبات و تا حدی غیر قابل اندازه گیری هم هستند یک نتیجه گرفته اید که از هر سه مطلب بالا مشکل دار تر و سست تر است.
این جمله را یک بار بخوانید : اما چنانچه ملاحظه شد این نامه علی رغم آنکه در وسعتی بسیار بالا تیراژ گرفت و منتشر شد اما بمانند یک صاعقه پر سر و صدا بود که علی رغم پر صولتی اما به همان سرعت هم فراموش شد!
توجه دارید که صاعقه برای اغراق در سرعت معروف است و نه سر و صدا.
سپس آن را به پر صولت بودن تشبیه کرده اید و بعد گفته اید به همان سرعت فراموش شد.
میبینید که در یک جمله ساده چند اشتباه ادبی را مرتکب شده اید که این از کسی مانند شما که بسیار می نویسد پذیرفته نیست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
۵ – اثر گذاری بیشتر سخن سروش در مسجد امام صادق و دیگر جاها نیز میتواند تنها یک ادعا و یا محترمانه تر امری سلیقه ای باشد. هر چه هست اینجانب مقالات و بعضی سخنان سروش را در گذشته و حال خوانده ام و شنیده ام . بر عکس نظر شما به نظر میرسد رنجی که سروش کشیده است زبانش را بازتر و گویاتر و سخنش را جذابتر کرده است و امثال شما نمیتوانید آنرا نا معتبر کنید. شاید زبان حال او را این گونه بشود فهمید که :
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند
حقیقت آنست که این نامه ی شماست که با کوشش و نه از جوشش نوشته شده و نه نامه ی سروش.
۶ – با کمال پوزش از شما فکر میکنم این اوج ناراستی و نامردی از جانب شما است که به امام خمینی نه تنها اجازه میدهد هم عالم باشد، هم سر لشکر باشد، هم انقلابی باشد، هم اصلاح طلب باشد، هم عارف باشد، هم عاشق باشد، هم معشوق شما باشد، و هیچ چیز هم نتواند او را از چشم شما بیاندازد.
اما باقی افراد باید از لحاظ سیاسی (با کمال پوزش) اخته باشند تا یک وقت خدای نکرده از چشم شما نیفتند.
مگر برای حق طلبی و آزادی نیازی به مدرک دکترا داشتن است و یا برای حرف دل زدن چریک باید بود؟
برای یک انسان که فرزند آدم است یک شخصیت بیشتر نیست. باید کوشید صفات نیکو را در خود جمع کرد.
یک انسان هم میتواند عالم باشد هم دیندار باشد هم فعال سیاسی و هم اگر لازم بود چریک ، باید سعی کرد همه چیز بود نه اینکه هیچ نبود و هیچ نگفت ، چون آن وقت هیچ نمیشود.
دست آخر از اینکه ۲۰ سال پیش جایی بودید که اکنون باید باشید (منتقد حاکمیت و تئوریسین هایش) و الان جایی هستید که ۲۰ سال پیش باید می بودید- البته اکنون دیگر نه- ، برای شما متاسفم .
حکایت جمله ی اگر نمی توانید آنی باشید که دوست دارید باشید سعی کنید آنی شوید که می توانید باشید! نیز چیزی جز اشاره ی صرفا ادیبانه و کم مایه به این مساله ساده نیست (همین را هم رهبری نمیدانست و نمیداند چه رسد به ولایتی) که : همان باش که هستی نه بیش و نه کم .
در پایان از شما میخواهم دست به نقد نامه ی سروش به رهبری نبرید که کاری از پیش نمیبرد که هیچ ، قلم حق به جانب شما چه بسا حق کشی کند ، و امانت خدا را به بیهوده نویسی و خلاف گویی بیاندازد.
یا حق

ناشناس گفت...

آقای سجادی با سلام بهتر است نگذارید بغض وکینه نسبت به دیگران چشم شما را نسبت به واقعیت کور کند.جستجوی عبارت"نامه سروش به رهبر"در گوگل فارسی 594000 نتیجه را به شما خواهد داد.آیا این به معنی افول است؟ توجه کنید که فقط دو روز از انتشار نامه گذشته است ضمنا جستجوی کلمه "دکتر سروش"7840000 نتیجه در بر دارد در حالی که اگر عبارت "داریوش سجادی" را جستجو کنید فقط به 16000 نتیجه میرسید.بهتر است جایگاه خود را درک کنید ودر مورد بزرگان اظهار نظر بیجا نکنید

ناشناس گفت...

Unfortunately I have no acces to a Persian editor and thus this message in English with apologies.
I have lived most of my youth and adult life in Europe. Nevertheless, I have followed the events and the political currents as an outsider. What I find heartbreaking is the fact that we still have the habit of making some one either a god or a devil! If some one criticises Soroush he must be demonised just because his google search ranking is much lower than say Sajadi. Following the same logic Saddam Hussein is the only credible person to pass on a judgement on Sorouh for the fact that his Google search ranking will go beyond 22 million! what sort of logic is that? Also in my humble view I believe Soroush is engaged in a political struggle for power, the rest may not matter to him! My evidence is based on the fact that he has never ever raised his voice against many corrupt economic practices over the past 30 years until recent past. I travelled to Iran after 25 years and despite all the propaganda I have found the society vibrant and ofcourse full of contradictions. As an outsider, I can see the current trend to blame all ills on the ruling elite does not take into account a lot of factors including his and his friends' untimely silence at the time. I also have never read anything from him to condem many ill conceived plicies by the western powers who do not care who is in power so long as their interests are protected. Soroush can change that perception by being a truly independent thinker regardless of his belief/disbelief in Koran as a revelation

ناشناس گفت...

1- اقای سجادی ، در مورد نثر نوشته که انرا مغلق و پرتکلف خوانده اید پرسشی دارم : کجای این نامه مغلق و نامفهوم است؟ میتوانید از ادعای بلادلیل دست بردارید و یک جمله مغلق نشان دهید؟ این نامه ادیبانه است و نه مغلق. ثانیا مخاطب غیر مستقیم این نامه قشر روحانی نیز هست که با این نثر موانست بیشتری دارند. ثالثا نثر چیزی ذوقی است و اگر قرار است ارزیابی جمعی ای صورت گیرد مکانیسم خاص خودش را دارد( نظریابی و..)
2- از حرفهای شما تعجب میکنم و بل شاخ در میاورم. فعال سیاسی بودن مگر شاخ و دم دارد؟ پر مسلم است که فرهنگ و سیاست رابطه ای ارگانیک دارند و بالتبع هر کنشکر عرصه فرهنگ ، فعالیتش ذیل یک مشی سیاسی قابل تعریف است. دین در فرهنگ ما( اگر نگوییم قویترین) عاملی موثر و تاثیرگذار است و دکتر سروش بانی فرهنگ دینی جدیدی است. و علاوه بر ان تلاشهای او برای توجیه معرفتشناختی پلورالیسم و لیبرالیسم و تقویت بخش مغفول حقوق، زمینه ساز دمکراسی است. اصلا من سوالی دیگر دارم، میتوانید کسی را سیاسی تر از سروش معرفی کنید؟ و صد البته دکتر سروش ذوابعاد است و به لحاظ جایگاه علمی صرف ، رواج فلسفه تحلیلی ، فلسفه علم و ...مدیون تلاشهای قلمی و قدمی دکتر سروش است . منوچهر

ناشناس گفت...

نقد حاکمان شاید برخی اوقات وظیفه هر عالم مسئولیت شناسی باشه، ولی به عنوان یکی از علاقمندان دکتر به هیچ وجه مشی دوساله پس از انتخابات ایشون رو نمی پسندم.چونکه اگر چه عافیت طلبی و و بی تفاوتی سیاسی چندان امر پسندیده ای برای یک عالم نیست اما تا این حد سیاست ورزی و گریبان اهل سیاست رو گرفتن برای کسی که در عالم معرفت و نظر مثمر ثمرتر بوده چندان فایده مند نیست. به نظرم فردی مانند مجتهد شبستری بسیار بهتر عمل کرد، به موقع، در خصوص برخی اتفاقات موضع گیری کرد و انتقاد خود را منتشر کرد ولی بی محابا به اهل سیاست نپیچید و هیچ کس هم اورا عافیت طلب نخواند.از بعد دیگه،اولا اینقدر سیاست ورزی و بیانیه نویسی در شان سروش نیست دوما او را از زمینه اصلی کارش دور کرده.از آخرین نظریات مهم سروش سالها می گذره، اگر چه این امر تک علتی نیست ولی توجه بیش از حد او به سیاست کم تاثیر نبوده
حسین کیا

ناشناس گفت...

با سلام
نمیدانم مدعای شما در این مطلب چیست و واقعاً چه میخواهید بگویید

اگر میخواهید بگویید این نامه دکتر سروش بازتاب چندانی نداشت پس کاری نادرست بود یا محتوایی ناپسند. که استدلالی از بیخ و بن نادرست است.

توصیه میکنم اگر نقدی بر نامه دارید انرا منتشر کنید.

وگر نه اگر ملاک درستی و نادرستی یک مطلب بازتابش باشد در آنصورت وضع شما تاسف برانگیز است