۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

آداب جنگ رسانه ای!



در جدال و رویاروئی رقیبان به همان اندازه که «دفاع بد» ضربه زننده به نیروهای خودی است «حمله بد» نیز پیش از آنکه جبهه دشمن را منهزم کند می تواند موجبات قوام ایشان شود.
جنگ رسانه ای سخیف، مبتذل و ضعیف برنامه سازان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با رسانه وزارت امور خارجه دولت انگلستان (BBC) نمونه برجسته ای از حمله بد و ضعیف برنامه سازانی است که ظاهراً نه با الفبای کار رسانه های تصویری آشنایند و نه تبحری در جنگ نرم و روانی دارند.
آخرین دسته گل ایشان مصیبتی است که با اتکای بر دو پاراگراف کوتاه بنده تهیه کردند که در مورخه دهم جولای در صفحه فیس بوک خود و در پاسخ به یکی از دوستان در مورد یکی از پرسنل تلویزیون فارسی BBC نوشتم. (لینک زیر)

http://www.facebook.com/dariush.sajjadi/posts/10150896027735373

اکنون و بعد از این مطلب مشاهده کردم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ضمن استناد به مطلب بنده، در مقام «بی بی سی ستیزی» برنامه بشدت سطحی و نازل و ضعیفی را ساخته و بر روی آنتن فرستاده که مصداق همان حمله بدی است که بجای تضعیف رقیب اسباب تشفی خاطر ایشان را فراهم می کند! (لینک زیر ـ دقیقه 1:05)
هر چند قبل از صدا و سیمای ایران، سایتی با نام «باشگاه خبرنگاران» نیز ضمن استناد به همان دو پاراگراف مرتکبه! اقدام به قرار دادن متنی بر خروجی خبرگزاری خود کرد که فاقد رعایت الزامات اخلاقی بود (لینک زیر)

http://www.yjc.ir/fa/news/4026445

و اینجانب نیز متعاقباً و به سهم خود توضیحات لازم را در همان تاریخ در صفحه فیس بوک خود منتشر کردم. (لینک زیر)
علی رغم این امروز ملاحظه کردم که «نوابغ» صدا و سیما در راستای همان «حمله بد» به رقیب مجدداً برنامه ای جدید اما با قالب طنز را علیه BBC تهیه و روی آنتن فرستاده اند که مطابق معمول از حیث محتوا فاقد حداقل های استانداردهای جنگ روانی است. (لینک زیر)
هر چند در تمامیت تلاش ها و تولیدات مزبور می توان دغدغه برنامه سازان صدا و سیما بمنظور مقابله با تخریب ها و تحریف ها و شرارت های خبری رقیب را با وضوح درک و احساس کرد. اما ظاهراً ایشان در این جنگی که برای خود با BBC تعریف کرده اند کمتر با الزامات جنگ روانی و نرم آشنا و ملتزمند. این در حالی است که طی 3 سال گذشته بخصوص بعد از تحولات سال 88 و ورود تمام قد BBC به ماجرا، دست اندرکاران جنگ روانی در سازمان های امنیتی ایران بوضوح تبحر و تسلط و تفوق خود به لوازم جنگ نرم و روانی در برخورد با BBC را با قابلیت به اثبات رساندند و بارها نشان دادند که بصورتی موفقیت آمیز و از راه دور و با شیوه «ریموت کنترلی» می توانند و توانستند با مدیریت معکوس دست اندرکاران و تولیدات آن رسانه را تحت کنترل نامحسوس خود گرفته و ایشان و خط خبری ایشان را ناخواسته به همان جائی هدایت کنند که خود تعیین کرده بودند. (موارد متعددی از این دست را پیشتر طی مقالات خود نشان داده ام)
علی رغم آن ذکاوت مشهود و اثبات شده نزد افسران جنگ نرم در ایران اما با استناد به تولیدات بصری ضعیف صدا و سیما می توان شهادت داد که مدیران و تولید کنندگان برنامه در تلویزیون ملی ایران، امیران قابلی جهت حضور در خطوط مقدم جنگ نرم رسانه ای با رقیب محسوب نمی شوند.
اولین و مهم ترین چیزی که مدیران صدا و سیمای ایران در برخورد با رسانه هائی نظیر BBC از آن غفلت دارند جغرافیای روانی رقیب است.
آقایان متوجه نیستند پرسنل BBC فارسی عموماً ایرانیانی هستند جوان و جویای نام که اولاً در پیوستن خود به BBC ارزنی دغدغه های سیاسی نداشتند و BBC را صرفاً یک فرصت شغلی ـ آرمانی برای معیشت در عین شهرت خود می دیدند که می توانند با کسب اعتبار چهره تلویزیونی شدن بموقع و بصورت ترددی بین لندن ـ تهران شهرت تلویزیونی خود را در خاستگاه خود و نزد هم وطنان خود نقد کنند. اما با ورود تمام قد BBC در مقام ابزار دیپلماسی وزارت خارجه انگلستان به یک جدال سیاسی با ایران، آن پرسنل «دپُـلتیزه» یک شبه و ناخواسته جملگی «پُـلتیزه» شده و خود را تمام قد در قامت مبارزان راه آزادی تخیل و تصور و تعیّـُـن کردند. و از آن تاریخ تاکنون متدرجاً به همان راهی سوق داده شدند که پیش تر اعضای میدانی سازمان تروریستی مسعود رجوی رفتند و طی 33 سال گذشته چشم انتظار آن شدند تا 6 ماه دیگر پیروزمندانه به کشور بازگردند در حالی که ملت در خیابان های تهران شورمندانه چشم انتظار استقبال میلیونی از ایشانند!
بر همین اساس در میان مدت این بخش از پرسنل BBC و افراد مشابه ایشان بعضاً در معرض ابتلا به سندروم «غم غربت» قرار گرفته در عین حالی که نباید این واقعیت را هم از نظر دور داشت که ایشان از کشوری مانند ایران به لندن رفته اند. لندنی که بر خلاف «ایران خشک و عموماً آفتابی» در بیشتر فصول سال برخوردار از آسمانی ابری و بارانی است. این تضاد جغرافیائی نیز تا آن درجه استعداد دارد تا بموازات ابتلای ایشان به «نوستالوژی» متقابلاً نامبردگان! در کنار نامانوس بودن با «جغرافیای همیشه ابری لندن» آغشته به «سندروم افسردگی زمستانی» Winter Depression Syndrome نیز شده که این دو منجر به بسط و تعمیق دیپرشن ایشان خواهد شد.
بدیهی است با عنایت به چنین چشم اندازی از وضعیت آشفته روانی پرسنل BBC کمال بلاهت خواهد بود تا دائرمداران صدا و سیمای ایران برای مقابله با «تک» خبری بلندگوی وزارت خارجه انگلستان متوسل به «پاتک» های مبتذلی از انواع فوق الذکر شوند.
چنان روحیات و خلقیاتی آشفته را باید بمثابه رقاصانی فرض کرد که قبل از قضاوت شدن دغدغه دیده شدن دارند! رقاصانی که قبل از «محبوبیت» یا «منفوریت» بدنبال مشهوریت اند.
این مجموعه که اینک «نه در غربت دلشان شاد و نه روئی در وطن دارند» پای شان را که از بی بی سی بیرون می گذارند در دریای مردم گم می شوند. هیچ کس آنها را در لندن نمی شناسد تا از ایشان درخواست عکسی به یادگار کند یا امضائی را از ایشان مطالبه کند. یگانه دلخوشی باقی مانده برای ایشان احساس مورد توجه بودن و دیده شدن در داخل است تا بدینوسیله اسباب شارژ روحیه و تشفی خاطرشان فراهم شود.
با چنین نقشه ای از مختصات روانی پرسنل ایرانی بی بی سی، کمال بی تدبیری است که مدیران صدا و سیمای ایران تصور کنند در مقام مقابله با این رسانه می توانند با دست انداختن پرسنل این رسانه یا هزل و متهم کردن ایشان به انحرافات اخلاقی، بر رقیب و شرارت های خبری رقیب فائق آیند.
برخلاف تصور ساکنین جام جم، با هر بار پخش برنامه ای از جنس برنامه های مسبوق به سابقه بر علیه BBC که مشتمل بر متلکی یا هجوی یا اتهامی یا دست انداختنی نسبت به کادر BBC باشد ایشان نه تنها از ناحیه چنان گزش هائی نمی رنجند بلکه موجی از شور و شعف و بهجت و وجد سرتاسر تحریریه BBC را فرا می گیرد و برقی از شادی در چشمان آن دلشدگان قابل رویت می شود به اعتبار این که:
ما را در ایران می بینند! به ما اهمیت می دهند! اگر مهم و اثرگذار نبودیم برای ما ولو به هجو «هجویه» نمی ساختند.
تولیدات ضعیف و بعضاً سخیف صدا و سیمای ایران علیه پرسنل BBC نه تنها منشاء هیچ گونه ایذائی نیست بلکه برای آن جماعت افسرده و نیازمند به توجه حکم نوشدارئی نشئه ساز و تشفی خاطر آور را دارد.
برنامه سازان جام جم برای مقابله با چنان «دلشدگان توجه طلبی» باید به این فکت روان شناسانه ملتزم باشند که بهترین کار برای مواجهه با منزویان توجه طلب، هیچ کاری نکردن است! کافی است 6 ماه دندان بر روی جگر بگذارند و و شرارت های خبری ایشان را با سکوتی مطلق تحمل کنند و اهتمام خود را صرف بهبود و حرفه ای کردن تولیدات خبری خود نمایند و هر اندازه سکوت خود را طولانی تر کنند بر عمق دادن به حس فراموش شدگی و کلافگی رقبا در BBC خواهند افزود و رقیب را از کانون گرانیگاهش دچار بی تعادلی خواهند کرد.
اشتباه مسئولین صدا و سیما آن است که متوجه نیستند اگر بنده ایشان را (BBC) نقد و بلکه تخطئه می کنم. آن هم نقد و تخطئه ای که ظاهراً اسباب رضایت ساکنین جام جم را تا جائی جلب می کند که در تولیدات شان متوسل به مطالب اینجانب می شوند. نقد اینجانب از حیث جایگاه تفاوت محتوائی با دست اندر کاران جام جم دارد. صدا و سیما ارگان رسمی یک حکومت است و از حیث وزن و موقعیت و ماهیت و عملکرد هرگز قابل قیاس با یک شهروند معمولی خارج از کشور نیست.
برنامه سازان صدا و سیما «کریم آبمنگل» را به بنده بسپارند و اهتمام خود را صرف نجات ناموس خبری کشور از آفت محافظه کاری و نابلدی در فرآیند تولید خبر نمایند.
BBC و اصحاب BBC را به اینجانب و امثال اینجانب بسپارید! ما را ایشان کفایت می کند!

۳ نظر:

ناشناس گفت...

احسنت اقای سجادی بسیار عالی بود متا سفانه برنامه ای طنزی هم در ایران به نام طنز خنده بازار به برنامه های بی ارزش شبکه من و تو پرداخته که به نظر من هم بها دادن به شبکه و برنامه هایی است که اصلا جای ان در صدا و سیمای ایران نیست

ناشناس گفت...

mesleh hamesheh va be mogheh tazakoreh khobi bod ahsand omedvaram gosh shenavi bashad dr jameh jam

ناشناس گفت...

دچار عقده هستی شدید!باید حتما به به کنیم تا بذاری نه؟چقدر از ج.ا حقوق میگیری خودپرست؟