... جلوی پادگان اشرف، خبرنگار بی بی سی فارسی که گمانم اسمش «ژیار گُل» بود، داشت شیطنت میکرد. ما دیدیم داریم فیلم میگیریم و و این آقا آمده و راجع به دیش ماهوارهها در ایران سئوال میکند. ما دوربین را روشن و ضبط کردیم که همان مستندی شد که نشان میدهد بی بی سی آمده جلوی اردوگاه اشرف و از خانوادههای بچههایی که داخل اردوگاه بودند و خواستار آزادی آنها بودند، بهجای این مسئله چیز دیگری را میپرسید. در واقع ما را وزارت دفاع عراق آنجا برده بود و خبرنگارهای العراقیه و بقیه هم بودند. با مینیبوسی که وزارت دفاع عراق با اسکورت و تانک برده بود، داشتیم برمیگشتیم و خبرنگار بی بی سی صندلی عقب نشسته بود و آمد سر بحث را باز کند. گفتم:
«آقای محترم یک بحثی بود كه تمام شد. خداحافظ شما».
گفت:
«آقای بای! الان خیلیها دوست دارند بیایند بی بی سی. خودت هم دوست داری قطعاً».
گفتم:
«عمراً! ماهیت بی بی سی برای مردم ما معلوم است. من وطن و ملتم را نمیفروشم بیایم آنجا». آنهایی که آمدند شاید هم اینجا آدمهای خوبی بودند، ولی وطن و ملتشان را فروختند و آمدند. پلهای پشت سرشان را خراب کردند. پول انگلیسی میگیرند و علیه مملکتشان حرف میزنند. هزاری هم در مملکت ما مشکل باشد، کسی این کار را نمیکند که خودش را بفروشد. که چه؟ البته بعضیها را هم گول زدند. چهرههایی که آنجا رفتند، بعضیهایشان را میشناختم. واقعاً اهل سیاست نبودند، اینها را گول زدند و بردند. یک وعدهی سر خرمن به آنها دادند و بردند. وقتی اینها را میبینم میگویم پشت سر شما کیست؟ یا برنامههایی که دارند. بنیان خانواده را هدف قرار میدهند، بحث محرم و نامحرم و خیلی چیزهای دیگر را میخواهند عادی کنند. مگر تو مسلمان نیستی؟ بعد جالب است که آنجا مینشینند و برایمان دربارهی ماه رمضان هم تفسیر میکنند. آنهایی که رفتند، کشورشان و وطنشان را فروختند، آن هم به پولهای کثیف انگلیسی. به او گفتم:
«مطمئن باش میلیاردها هم به من بدهی، نمیآیم. بنده خدا فكر كرد كه چون بی.بی.سی است، هولهولکی میگویم بله».
البته بعداً که گزارش را پخش کردیم، همین خبرنگار بی بی سی رفت و در سایتش علیه من یک چیزهایی نوشت. بی بی سی صدایش را درنیاورد. ما منتظر بودیم بی بی سی فارسی هم یک چیزی پخش کند، ولی صدایش را درنیاورد که جلوی در اردوگاه اشرف چنین اتفاقی افتاده است. چرا؟ چون در آنجا یک چیزی لو رفته بود، ولی اگر برعکسش اتفاق میافتاد، فوراً بی بی سی میزد که خبرنگار ایرانی چنین و چنان. بحث اینها هدف قرار دادن اسلام است. ته همه این دشمنیها اسلام است، آن هم اسلام ایران...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمله محوری در این خاطره آنجاست که خبرنگار بی بی سی می گوید:
آقای بای! الان خیلیها دوست دارند بیایند بی بی سی. خودت هم دوست داری قطعاً.
این جمله کلیدی است طلائی در فهم چرائی الحاق و استمرار الحاق این بخش از ایرانیان به بی بی سی بدون کمترین احساس شرم از ماهیت خائنانه چنین الحاقی.
طبیعتاً برای نحله و فرقه ای که «دوست دارند بیآیند» و بمانند در تریبون دولتی که 200 سال سابقه جنایت و خیانت و خباثت در حق کشورشان دارد و از این بابت نه تنها احساس شرم نمی کنند بلکه مشعوف هم هستند! طبیعی خواهد بود تا آن یکی همکار زن شان (!؟) هم با کمال وقاحت به اخذ تابعیت انگلیسی اش برای ماندن در بی بی سی ببالد و بنازد و فخر آن را نیز به دیگران بفروشد!!!
کاش یکی از این «مفتخرین» فیلم حضورشان در دادگاه رسمی اخذ تابعیت بریتانیا و لحظه بالا بردن دست راست و قرائت سوگند وفاداری به ملکه و قانون اساسی انگلستان را بر روی وب می گذاشت تا دیگر ایرانیان نیز به «جلالت این اقدام فاخرانه» بیشتر متفطن می شدند! بویژه لحظه بوسیدن پرچم کشور جدیدشان!!!
چقدر شایسته بود تا پدران و مادران ایشان را بمنظور تقدیر بابت توفیق در پرورش چنان ذخائری از وطن دوستی بطور رایگان در موزه های کشور به نمایش می گذاشتند!
۳ نظر:
injor adamh faghat va faghat be pol fekr mekonand va maleh donya va khoshe in 2 rozeh doya va degar barayeshan hech chez mohem nest na namos na keshvar
adamhayeh be hoveyat o bevojdan
ostadeh azezam mersi ke hasted mersi ke barayeh alagh-eman-danetan vaght megozared arezoyeh salamati barayetan daram mofagh bashed o sarfaraz
درود بر شما.جناب سجادی شما که کار رسانه ای کردین و با رسانه ها آشنا هستین میخواستم بدونم روسای رسانه های صدای آمریکا و بی بی سی رو چه کسی انتخاب میکنه و چه شخص یا نهادی بر کار این رسانه ها نظارت میکنه؟تشکر از شما موفق و سربلند باشید.
تا آنجا که بنده مطلعم VOA زیر نظر کنگره آمریکاست و بالتبع کنگره در انتخاب روسای آن نقش دارند اما مسئولان بی بی سی را هیئات مدیره موسسه بی بی سی که کلیه شعبات را مدیریت می کند انتخاب می کنند
ارسال یک نظر