هر چند قبلاً در پست «پیام تصاویر» گفته بودم که شخصاً بر این باورم لطمات شهرآشوبی های بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به منافع ملی ایران از حیث سیاسی بسیار افزون تر از تمام لطمات جنگ 8 ساله عراق با ایران بود. اما توامان معتقدم آن غائله علی رغم آفات غیر قابل کتمانش بی بهره از از لطف و برکات نیز نبود!
از جمله آنکه به برکت چنان غلیانی، بخش بزرگی از چرک و عفونت هائی که پیش از این زیر جلد جامعه پنهان مانده بود به بیرون کشیده شد و در معرض دید و داوری قرار گرفت.
به اعتبار کنش و واکنش های طرفین در آن شهرآشوبی ها بود که مشخص شد چه گرگ هائی در پستوهای نظام و حاشیه نظام و بیرون از نظام با گریم و اسامی فریبنده و موجه خزیده و در کمین دریدن بودند.
از حاشیه همین شهرآشوبی ها بود که مشاهیری رنگ باختند و گـُم نامآنی درخشیدند و گرگانی نیز افشا شدند و گریختند!
اما به اعتبار سروده معروف «علی عسگری» که در همان شهرآشوبی ها بدون رعایت حق کپی رایت به اسم خانم رهنورد سند خورد:
گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید که در قافلمان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز
http://sokhand.blogspot.com/2010/11/blog-post_28.html
http://sokhand.blogspot.com/2010/11/blog-post_28.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر