۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

سر خـُم می سلامت شکند اگر سبوئی!


غدیر خم برای شیعه قبل از موضوعیت برخوردار از طریقیت است.
شیعه تمامیت و حقانیت خود را در بالاترین سطح مدیون دو واقعه تاریخی «غدیر خم» و «کربلا» است. این دو ارکان شیعه اند.
لزوم حکومت و شرایط حاکم محوری ترین اهتمام رسول الله در غدیر خم بود.
هم چنان که فرزند رسول الله در کربلا، با پایمردی در عقیده (ان الحیات عقیده و الجهاد) شهادت در راه عقیده را الی الابد بر پیشانی شیعه مهر کرد.
اکنون این بر ذمه اصحاب سقیفه است تا با گذشت 1400 سال از آن تخطی اینک کارنامه خود را بازبینی کرده و بگویند چه سرمایه قابل افتخار و استنادی در تاریخ مُلکداری خود برای عرضه کسب کرده اند؟
گیریم با تسامح بتوان تخطی اصحاب سقیفه و اعتزال ایشان از غدیر خم را بنا به هر دلیل ناموجه ای پذیرا شد!
اما اینک و بعد از 1400 سال از آن تخطی اصحاب سقیفه می توانند تنها یک نمونه موفق و موثق از حکومت «سقیفه سالارانه» شان را ابراز و «افتخار آمائی» کنند!؟
شیعه بیرون از خوشآیند و ناخوشآیند دیگران توانست بعد از 1400 سال محروم ماندن از حکومت مطمح نظرش نهایتاً با انقلاب اسلامی برآیند غدیر خم را در تهران تاسیس و 34 سال زیر سنگین ترین و خرد کننده ترین و مهلک ترین ضربات دشمنان داخلی و خارجی اش مقاومت و پایمردی کند.
اینک «اهل سقیفه» با نیم نگاهی به تجربه جمهوری اسلامی می توانند اقبال ایران در مقابل ادبار و ناتوانی خود در بیداری اسلامی را آسیب شناسی کرده تا بفهمند در مقابل ایران شیعی چه چیزی کم دارند که نه در طول تاریخ و نه در نهضت بیداری اسلامی متاخرشان، تاکنون نتوانسته اند کارنامه موفق و قابل وثوقی را برای خود کسب و احصاء نمایند!؟

پیش تر در «گنگ خوابدیده» در این مورد گفته بودم.



۲ نظر:

m گفت...

eydeh shoma mobarak ba takher
ostadeh azezam mersi az matneh zebatan ke be man kole aramesh dad va sale ke javabe barash pyda nakardeh bodam fargheh sheh va ahle sonat ra dr mofaghyat dr barabareh zalem
merse motashareram
areziyeh salamate barayetan daram
mojdeh

ناشناس گفت...

با سلام

با تبریک این عید و ذکر این که من شیعه هستم! نکات زیر را خدمتت عرض می نمایم:

1) تشیع و هیچ آیینی حقانیت خود را مدیون اتفاقات تاریخی نیستند. اگر به تاریخ اسلام نگاه کنید از این موارد زیاد است و هیچ کدام برای تسنن و تشیع حقانیت نمی آورد.

2) تاکید پیامبر همان طور که عموم بزرگان اسلام درک کرده اند (به جز بعضی روحانیون شیعه) ولایت معنوی علی بر امت بوده است و نه شرایط حاکم اسلامی.

3) بر پیشانی شیعه در دوران اخیر چیزهای زیادی مهر کرده اند. اما تشیع طبق اصول اعتقادی خودش تفاوت اساسی که با تسنن دارد تکیه بر عقل در فهم دین است و از اینجا بود که امامت و عدل را استنتاج نمود و از از اصول خود قرار داد و این مهر اصالت دارد.

4) سقیفه هر چه که بوده ربطی به اهل تسنن حال حاضر ندارد. همچنان که شما امروز لازم نیست به خاطر حمله ی آغا محمد خان به قفقاز به کسی جواب پس بدهید. ضمن این که همان طور که اطلاع دارید ایرانیان تا پیش از صفویه سنی مذهب بوده اند. صاحبان صحاح سته ی سنی ها بجز یکی همگی ایرانی بوده اند و بزرگترین دانشمندان دینی و دنیوی و عارفان اسلامی به شهادت تاریخ ایرانی بوده اند. متاسفم بگویم که شما سادات
خیلی دیر به ایران رسیدید و سوار بر موج عشق ملت ایران به حقیقت اسلام از منظر علوی یکایک جبهه ها را به واسطه ی اعتبار آن خاندان پاک از آن خود نمودید و اجازه ندارید دیگران را به بازبینی تاریخشان دعوت کنید. (بیان سیادت شما از موضعی منفی در اینجا پاسخی هم هست به اهانت های پی در پی شما به ایرانیان، که بدانید از کجا آمده اید و حد خود بشناسید). تاریخ اسلام متعلق به شیعه و سنی است و در افتخار و ننگ همداستانیم. گرچه که ما شیعیان (به علت در دست نداشتن حکومت) رو سفید تریم.

5) افتخار 1400 ساله ی تسنن در تاریخ مُلکداری، افتخار حکومت از اسپانیا تا اندونزی است.

6) اگر طبق گفته ی شما اکسیری در تشیع بود که در اسلام نیست و آن اکسیر مایه ی تشکیل حکومت مقتدر! کنونی شده است بهتر است به کشورهای با اکثریت شیعه در همسایگی کشورمان نگاهی بیندازید.

بر حق برقرار باشید