۱۳۹۲ مهر ۱۷, چهارشنبه

ما رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم!؟


دوشنبه 15 خرداد سال 68 یک روز بعد از درگذشت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران وقتی رئیس جمهور وقت در اجلاس مهم خبرگان رهبری مشغول خواندن وصیت نامه «امام خمینی» بود زمانی که پاراگراف آخر وصیت نامه را با این فراز به پایان بُرد که:
«اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌ كه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق كارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم ... من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه‌ی سالوسی و اسلام‌نمایی بعضی افراد، ذكری از آنان كرده و تمجیدی نموده‌ام كه بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود كه خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء‌ استفاده شود؛ و میزان در هر كس حال فعلی او است»
یحتمل با خوانش این بخش از وصیت نامه «یک نفر» در گوشه ای از آن نشست تاریخی خبرگان «سورپرایز» شده و با تحیـُر و خویشتن دارانه «رشک و خشم» خود بابت هوشمندی امام را مهار و مدیریت می کرده!
نامه ای که اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه خود با فصل نامه مطالعات بین المللی در بهار سال 91 خبر آن را برای نخستین بار در افکار عمومی مطرح کرد خواسته یا ناخواسته کلید واژه ای را در دسترس قرار داد تا از آن طریق کارشناسان بتوانند به فهم چیستی و چرائی بند آخر وصیت نامه امام خمینی نائل آیند.
مطابق اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی:
«من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیات تان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»
هاشمی رفسنجانی همچنین با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های بعمل آمده در این خصوص تاکید می‌کند:
«تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الان هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»
اکبر هاشمی رفسنجانی با بیان این خاطره بنوعی نشان داد که هر اندازه از فراست و ذکاوت سیاسی برخوردار بوده متقابلاً رهبر و مقتدایش از ایشان در ترازی بغایت هوشمندانه تر و مصلحت اندیش تر قرار داشته است.
به اعتبار صدق کلام هاشمی در بیان این خاطره و با استناد به تاریخ مفروض نشست هاشمی با امام ( 4 فروردین 66) اکنون بهتر می توان چرائی اصلاح وصیت نامه و چیستی بخش اصلاح شده در وصیت نامه را توسط ایشان گمانه زنی کرد!
قدر مسلم آن است که به همان اندازه که هاشمی رفسنجانی زیرکی کرده و به اقرار خود نامه «ضرورت حل رابطه با آمریکا» را از مجاری غیر رسمی و حتی بدون تایپ (بمنظور سکرت ماندن) نزد امام برده بیش از آن هم بنیان گذار جمهوری اسلامی برخوردار از تیزبینی و فراست بوده و احتمال آن را داده تا در آینده بتوانند از چنین نامه هائی غیر رسمی و نامستند و با اتکای بر گفتگوهای جلسات خصوصی، نقل قول سازی کنند. لذا هوشمندانه بمنظور ممانعت از امکان چنان «جعل احادیثی» ابتکار عمل را به دست گرفته و علی رغم آنکه وصیت نامه خود را در بیست و دوم تیر ماه سال 62 لاک و مهر شده تحویل مجلس خبرگان داده بودند اما بصورتی غیر مترقبه در نوزدهم آذر ماه سال 66 ضمن باز پس گیری وصیت نامه و حک و اصلاح آن مجدداً اما این بار در «دو نسخه لاک و مهر شده» یک نسخه را به مجلس خبرگان عودت داده و نسخه دوم را به آستان قدس رضوی ارائه کردند.
اقدام امام خمینی از آن جهت حائز اهمیت است که ایشان با تاکید بر پاراگراف انتهائی وصیت نامه مانع از تکرار تراژدی مسبوق به سابقه «جعل حدیث» در جهان اسلام بعد از فوت رسول الله و ائمه شدند.
علی ایحال در مقطع فعلی تلاش نافرجام اکبر هاشمی رفسنجانی بمنظور اثبات موافقت امام خمینی برای بهبود مناسبات با آمریکا موید آن است که «معظم له» در تمامی سال های گذشته چه قبل و چه بعد از امام، اساساً دلبستگی و شناخت و تقیدی به غایات و خطوط فکری خمینی و انقلاب خمینی و اسلام خمینی نداشته و تنها با اتخاذ «تقیه» مترصد فرصتی مناسب بوده تا برخلاف صراحت خمینی مبنی بر آنکه:
ما رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم!؟
معظم له تردستانه آن جمله را این گونه دوباره خوانی و القاء کنند که:
ما رابطه با آمریکا را می خواهیم ـ چــــــــه کنیم!؟


توضیحات تکمیلی در «باشنده با شیطان»
http://sokhand.blogspot.com/2012/04/blog-post_23.html
و «ماجرای هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2013/07/blog-post_21.html

۶ نظر:

میلاد گفت...

سلام استاد
امروز اخبار رو خوندم ، جالبه شناخت شما از هاشمی باز هم دقیق از آب دراومد. ایشون نقل خاطره رو عدم هماهنگی مسئول سایت بیان کردن!

ناشناس گفت...

من الان مانده ام فرق شما با فاطمه رجبی که محمود احمدی نژاد را معجزه هزاره سوم می خواند آقای سجادی در چیست ؟
این همه سال از امریکا فاصله گرفته ایم حال و روزمان این گونه است حالا بگذارید چند سالی و چند سانتی نزدیک شود شاید بهتر شد .
این حکایت مانند آن است که ماهواره خریدم و در خانه نصب کردم . مادرم فریاد وا اسلاما داد که نور و برکت و . از این خانه رفت . چند ماهی گذشت دید ما با بی بی سی و صدای امریکا و چندتا شبکه الحادی هنوز نماز می خوانیم و قران هم کنارش و خبری نیست و شد آن چه که هست . موفق باشید آقا .

m گفت...

salam
ostad kojayed ma ra negaran karded az khodetan khabare beded
eydetan ham mobarak bashad

داریوش سجّادی گفت...

با تشکر و تبریک متقابل عید سعید قربان
چند روزی مشغله داشتم و کمتر توفیق در خدمت دوستان بودن، نصیب شد

ناشناس گفت...

آقای سجادی،
با سلام،
نکاتی را در مورد مقاله اخیر و چند مقاله قبلی شما (مرتبط با این موضوع) عرض میکنم. ممنون میشوم اگر بطور صریح در مورد هریک از بندهای مطلب من نظرتان را بفرمایید:
1. آقای رفسنجانی در مصاحبه با فصل نامه مطالعات بین المللی اشاره کردند که در مورد حذف شعار به امام نامه نوشتند، ولی هرگز نگفتند که امام با این درخواست موفقت کرده است. آقای انصاری (از موسسه تنظیم نشر آثار امام) تایید کردند نامه مذکور (نوشته شده در 4 فروردین 66) در آرشیو موسسه موجود است . میشود بفرمایید هاشمی چه دروغی به امام نسبت داده است؟ مصاحبه آقای انصاری در این آدرس قابل دسترسی است:
www.khorasannews.com/News.aspx?id=5220345

2. اگر شما بسیار تاکید دارید که بر طبق وصیت نامه امام، هر سخنی بنقل از امام جعلی است "مگر اینکه با صدا و خط ایشان باشد یا در سیمای جمهوری اسلامی پخش شده باشد"، میشود بفرمایید چرا در مقابل نقل قول آقایان رفسنجانی و احمد خمینی از امام خمینی در مورد اینکه "بهترین شخص برای رهبری، آقای خامنه ای است" موضع گیری نمیکنید و آن را جعلی نمیدانید؟
3. بخوبی میدانید که در زمان حیات امام خمینی (ره) قاطبه مردم ایران با ایشان همراه و همدل بودند و نظر ایشان را از جان و دل میپذیرفتند. در حال حاضر چقدر شما برای نظر مردم ارزش قائل هستید؟
اگرچه نظرسنجی جامعی در مورد نظر مردم در مورد رابطه با امریکا و موضوع هسته ای نشده است، منتها بنده فکر میکنم مردم ایران در انتخابات اخیر بخوبی نشان دادند که از مسیر تقابل خسته شده اند و به شخصی رای دادند که معتقد است در کنار چرخ سانتریفیوژها باید چرخ زندگی مردم هم بچرخد. یعنی اولویت اول مردم بهبود وضع زندگیشان شده است. کاری ندارم که "در اولویت بودن زندگی و اولویت نداشتن مقاومت و انقلاب" کاری صحیح است یا غلط.
سوالی را از شما میپرسم. اگر فرض کنیم اغلب مردم ایران در حال حاضر خواهان رابطه با امریکا باشند، آیا معتقدید برای حفظ آرمانهای امام باید به زور و تزویر و با تبلیغات، ... اینطور جلوه داد که مردم مخالف رابطه با امریکا هستند و باید قطع رابطه را ادامه داد؟ امام خمینی شاگرد مکتب امام حسین (ع) بود. امام حسین بخوبی میدانست که یزید یا بیعت اجباری میخواهد یا جان امام حسین را خواهد گرفت. چرا امام حسین مراسم حج را رها کرد و با عده کمی به بیابان کربلا رفت؟ زیرا نمیخواست در شهر مکه حرمت کعبه شکسته شده و مردم بیگناه بخاطر ایشان به رنج و تعب بیفتند. چرا امام حسین شب عاشورا چراغها را خاموش کرد تا هرکه با جان و دل با او نیست، بدون خجالت از ایشان جدا شود؟ چون مسیر امام حسین مسیر زور و اجبار نیست. آیا فکر میکنید حتی در صورتیکه اغلب مردم از وضع موجود خسته شده باشند و خواهان زندگی معمولی و زیست مسلمانی (بدون اقدامات انقلابی اول انقلاب) باشند باز هم به زور باید مسیر انقلابی و مسیر مقاومت را ادامه داد؟ حتی اگر سختی این اقدامات به زندگی روزمره مردم منتقل شود و مردم ناراضی باشند؟ امیدوارم صادقانه به این سوال جواب بدهید.
امام خمینی همان شخصی بود که با وجودیکه برایش بسیار سخت بود، ولی قطعنامه را پذیرفت زیرا این مسیر را به مصلحت دید. آیا فکر میکنید اگر ایشان زنده بود درحل حاضر و بر طبق نظر مردم برای حفظ مصلحت نظام انعطاف های بیشتری نشان نمیداد؟
4. در حال حاضر کشوری که بشدت بدنبال برهم زدن توافق ایران و امریکا است، کشور اسرائیل وشخص نتانیاهو میباشد. امیدوارم بطور ناخواسته با این مواضع انقلابی در مسیر خواسته های اسرائیل حرکت نکنید.

داریوش سجّادی گفت...

جناب ناشناس
با تشکر از تعقیب این بحث من نمی دانم در کجای مقاله خود مدعی دروغگوئی هاشمی شده ام
در مورد نقل قولی که در خبرگان مطرح شد نیز همان طور که مطلعید آن نقل قول از جانب دو نفر (فرزند امام و هاشمی) مطرح شد و بعد از آن خبرگان یک ملت بر صحت آن با انتخاب آیت الله خامنه ای صحه گذاشتند. لذا هر نقل قولی را نمی توان رد کرد خصوصا آنکه خبرگان یک ملت بر آن صحه گذاشته اند و این فرق می کند با نقل قولی که جز هاشمی تاکنون هیچ کس آن را امضا نکرده
در مورد نظر سنجی هم قبلا در پست زیر موضع خود را ثبت کرده ام:
http://sokhand.blogspot.com/2013/10/blog-post_5.html
این که مردمی بقول شما از مسیر تقابل خسته شوند محل اشکال نیست و امری است شدنی که بتناوب در تاریخ اتفاق افتاده و همان طور که یک بار هاشمی و تیم اش جام زهر را به امام خوراندند استبعادی ندارد که یک بار دیگر و این بار اکثریتی این جام را به رهبر فعلی بخورانند! این سنت نانوشته تاریخ است که حق همواره مغلوب اکثریت شده و مطمئناً در چنان روزی که بر فرض شما ملت از مسیر تقابل خسته شوند مطمئناً نه تاریخ از حرکت می ایستد و نه سقف آسمان شکافته می شود و خداوند نیز از ابتدا فرموده که بهشت و رضوان و رضایتش را متعلق به عملکرد انحصاری و تک تک افراد قرار داده و قرار نبوده و نیست بندگانش را بصورت فله ای حال تجت عنوان ایرانی یا هر ملیت مجعول دیگری داوری کند و پاداش و جزا دهد!دنیا عرصه امتحان است و بقول مرحوم امام ما مکلف به ادای تکلیفیم و نتیجه فرع بر آن است