هر چند پرونده اتمی بهانه ای بیش از جانب آمریکا جهت فشار بر ایران نیست اما از همین بهانه نیز می توان با دو سوال زیر به ماهیت و ذات این غائله بهتر و بیشتر آشنا شد:
ـ چرا آمریکا نمی تواند به ادعای ایران مبنی بر «عدم تمایل جهت ساخت بمب اتم» اعتماد کند؟
ـ چرا ادعای ایران مبنی بر «بی میلی به ساخت بمب اتم» فرای مبانی فقهی، قابل وثوق است؟
در پاسخ نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که ذات هر پدیده متاثر از جنینی است که نطفه آن پدیده در آن جنین منعقد شده و رشد می کند.
آمیب برای رشد و پرورش نیازمند محیط آمیبی است. هم چنانکه جـُلبک محصول محیط جلبکی است.
در سنت خواستگاری ایرانی، طرفین بر اساس یک نـُرم رائج قبل از هر چیز جهت فهم و شناخت از عمق صاحب صلاحیتی داماد یا عروس ابتدا تامل در والدین کرده و با پردازش شخصیت پدر و مادر، فرزند را بر اساس محیطی که در جوار آن والدین بالیده و رشد کرده گمانه زنی می کنند.
بقول «حکیم ابولقاسم فردوسی» بعد از خلف وعده «سلطان محمود» در پرداخت نقره بجای حق الزحمه طلای استاد طوس:
اگر شاه را شاه بودی پدر ـ به سر بر نهادی مرا تاج زر
اگر مادرت، شاه بانو بُدی ـ مرا سیم و زر تا به زانو بُدی
همانا که شه مطبخی زاده است ـ به جای طلا، نقره ام داده است
ابیاتی که اسباب کنجکاوی سلطان شد و با تفحص کاشف به عمل آمد «محمود غزنوی» مطبخی زاده بوده اند!
ماجرای اتمی ایران را نیز می توان بر همین سیاق و مولویانه بر سبیل: «هر کسی از ظن خود شد یار من ـ از درون من نجـُست اسرار من» رمزگشائی کرد.
تجاهل آمریکائی ها در برخورد با ایران و پرونده اتمی ایران آنجاست که به بستر انعقاد نطفه جمهوری اسلامی بی التفاتی می کنند و دچار قیاس بنفس شده اند!
واقع آن است که جمهوری اسلامی، نظامی برآمده از انقلابی است که موفقیت بدون خشونت در مقابل یک نظام تا بن دندان مسلح و مسلط و مقتدر را با دستانی خالی از سلاح، در حافظه جمعی و تاریخی خود ثبت و ضبط دارد.
هم چنان که در تجربه جنگ با عراق نیز علی رغم نابرابری فاحش نظامی فائق شدن بر جبهه دشمنان با اتکا بر حمایت مردمی و مبانی عقیدتی را تجربه کرده.
چنین نظام برآمده از چنان بستری ماهیتاً انگیزه برای نیل به سیاست «قدرت سلاح محورانه» ندارد.
این دقیقاً در نقطه مقابل آمریکائی است که مبانی مشروعیت بین المللی اش را با اتکای بر «قدرت سلاح محورانه» و از فردای برخوردار شدن از «بمب اتم» کسب و تعریف کرد.
با چنین مختصاتی، فهم پارادوکسیکال طرفین از مبانی قدرت و مشروعیت یکدیگر طبیعی ترین توقع خواهد بود و هست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر