دکتر هاشم آقاجری در بخشی از مصاحبه اخیرشان با «روزنامه اعتماد» در تبیین ويژگی های جنبش دانشجوئی ایران ابراز داشته:
«جنبش دانشجویی در طول تاریخ ... سه گرایش اصلی داشته است: یک گرایش دموکراتیک و دوم گرایش سوسیالیسم. به همین دلیل حمایت از فرودستان همیشه در دستور کارش قرار داشته و سوم هم استقلال ایران و کوتاه کردن دست امپریالیسم در ایران»
هر چند «آقاجری» به اعتبار کسوت دانشگاهی که دارد باید بهتر با جنبش دانشجوئی آشنا باشد اما برخلاف نظر ایشان آنچه که در حال حاضر مسمی به جنبش دانشجوئی در ایران است اینی نیست که «آقاجری» ادعایش را کرده.
یکی از برکات توفیق اجباری اقامت دو ماهه سال گذشته اینجانب در تهران (ممنوع الخروجی) آشنائی بیشتر با قشر جوان و بعضاً دانشجو در ایران بود.
به اعتبار همین شناخت میدانی ولو کوتاه اولاً بر این باورم که در حال حاضر در ایران «غالباً» مواجه با دو لایه از دانشجوئیم:
نخست دانشجویان مذهبی و حامی حکومت که این لایه اساساً از جانب اقشاری که دکتر آقاجری ایشان را نمایندگی می کنند نه جنبش دانشجوئی محسوب می شوند و نه دانشجو محسوب می شوند و نه اساساً آدم محسوب می شوند!!!
لایه دوم بعضاً اقشاری هستند که ولو با تسامح بتوان برای رویکرد دمکراسی خواهانه ایشان بدون توجه به خاستگاه آن رویکرد اصالت و اعتبار قائل شد اما شوربختانه و برخلاف ادعای دکتر آقاجری نه گرایشات سوسیالیستی دارند و تقیدات استقلال طلبانه و امپریالیسم ستیزانه!
متاسفانه این قشر از جوانان اعم از دانشجو یا غیر دانشجو غالباً «آرمانی» ندارند تا «آرمان خواهی» داشته باشند.
بزرگ ترین دغدغه های ایشان دغدغه های تفرج طلبانه و اجتماعی و شیطنت های جوانانه شده که در جای خود محتاج آسیب شناسی است.
متاسفانه با گذشت نزدیک به 40 سال از درگذشت «دکتر علی شریعتی» کلام جادوئی ایشان در «فاطمه فاطمه است» هنوز موضوعیت و محوریت دارد که:
«اگر جوان تحصیل کرده و شیعی امروز هوس ها و هوس بازی های بلتیس فاحشه ای خیالی، از یونان باستان را، در زیبا ترین ترانه های شاعرانه به فارسی می یابد و نهج البلاغه ی علی رانمی یابد، مقصر عالم است»
تنها کافیست امروز بجای «بلتیس» بگذارید «کیم کارداشیان»!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر