پدیده ها برای قوام و مانائی قبل از هر چیز محتاج آنند تا خود را معنا و تعریف کنند.
تعریف نوعی نامگذاری است که برخوردار از دو ماهیت سلبی و ایجابی است.
یک پدیده با تعریف خود در عین حالی که ایجاباً چیستی خود را بیان و معنا می کند هم زمان و سلباً مرزبندی خود را با آنی و آنانی که نیست را هم تعیین و تعریف و تبیین می کند.
اگر بتوان برای جهان خلقت نقطه آغازی متصور بود بلاشک آن نقطه جائی است که خالق جهان قبل از هر چیز خود را از طریق نامگذاری معنا و تعریف کرد و بعد از آن بود که نسبت جمیع مخلوقات با ذات خالقانه جهان معنایابی و نامگذاری و خلق و مفهوم شد. بر این اساس «لا اله الا الله» مسمائی است که اولاً چیستی خداوند (الله) و ناچیستی ایشان را (اله) معنا و تعیین و تعریف می کند.
در علوم سیاسی نیز سنتاً و عقلاً هر پویش یا جنبش و گرانشی قبل از هر چیز موظف است خود را تعریف کند قبل از آنکه دیگران تعریف اش کنند!
به عنوان مثال وقتی یک نفر خود را سلطنت طلب یا مارکسیست معرفی می کند تکلیف مخاطب با این دو به اعتبار وجود تعریف قبلی از این دو مفهوم روشن است.
ایضاً وقتی در دهه 70 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دست به تعریف «جناح های سیاسی» در ایران زد چون تعاریفش جامع و برخوردار از مبانی تعریف بود آن نامگذاری بسرعت جای خود را در ترمینولوژی سیاسی ایران باز کرد و مخاطب تکلیف خود را با چپ سنتی و چپ نو و راست سنتی و راست مدرن و مختصات و مبانی اعتقادی ایشان بخوبی می دانست و فهم کرد.
اما از سال 88 ترمی جدید تحت عنوان «سبز» وارد ترمینولوژی سیاسی ایران شده که هنوز نتوانسته خود را بر اساس یک مخرج مشترک بین طرفداران و مخاطباش تعریف کند.
بقول میرحسین موسوی «سبز طیفی است رنگین کمانی» اما نقطه تحیّــُر آنجاست که این طیف برخوردار از یک «عدم تجانس ساختاری» است که از گوگوش تا دکتر سروش! از همسر شهید همت تا رضا پهلوی! از مقید به اسلام تا متنفرین از اسلام! از اصلاح طلب پایبند به جمهوری اسلامی تا مخالف و انحلال طلب را هم پوشانی می کند.
رنگین کمانی که قبل از «کمال» تداعی انذار مولوی است که:
مستان خدا گر چه هزارند یکی اند ـ مستان هوا جمله دو گانه ست و سه گانه ست.
چنین امری مبین درکی نومینالیستی از «سبز» در ترمینولوژی سیاسی ایران است که جز نام در چیز دیگری اشتراک معنا ندارند.
با گذشت 4 سال اگر سبزها بتوانند خود را با یک مخرج مشترک واقعی و مفهوم تعریف کنند شاید بتوانند از بحران تحیّــُر خارج شوند.
قدر مسلم آنکه سبزی که تاکنون مدعی است می تواند در درون خود جمع نقیضین باشد و برای اولین بار سامانه ذهنی خلق کرده که اکثر شهروندان را پوشش می دهد طبیعتاً اگر خود را تعریف کند و درست هم تعریف کند شاید آن تسامح ذاتی بتواند عناصر «حزب الله» را نیز در کنار دیگران در خود میزبانی نماید!
کسی می تواند سبز را تعریف کند!؟
۱ نظر:
جریان سبز حول یک محور متحد شد و آن هم تغییر نتیجه انتخابات بود. حالا در این میان کسانی بودند که خواستار ریشه کنی نظام هم شدند و برخی هم فقط خواستار تغییر نتیجه بودند و یا در این مورد سوال داشتند. از یک "حرکت" نمی توان توقع تعریف سازمانی داشت. همان طور که انقلاب اسلامی یک مفهوم خیلی باز بود و از چپ کمونیست تا سنتی بازاری خودشان را انقلابی تعریف می کردند.
فتنه سبز اگر به نتیجه می رسید بعد آن شاهد درگیری های شدید داخلی میان سبزها می بودیم برای تقسیم تکه پاره های مملکت. شاید امروز اگر به سوریه و مصر نگاه کنیم، آن آینده شوم را بتوانیم ببینیم.
خدا حفظ کند کسانی را که با نثار آبرو و جان ایران را از تبدیل شدن به یک سوریه یا مصر دیگر حفظ کردند.
ارسال یک نظر