۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

وایستا «جنبش» من می خوام پیاده شم!



جناب آقای محسن رضائی
نامزد محترم یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران
بدون اطاله کلام صادقانه خدمت تان معروض می دارد انتخابات 24 خرداد پیش رو نخستین انتخاباتی است که اینجانب برخلاف گذشته بصورت غیر جناحی در آن شرکت کرده و رای خود را بنام جنابعالی در صندوق آراء خواهم انداخت! اما قبل از آن موظفم به اعتبار شرافت همین یک رای نکاتی را خدمت تان معروض دارم.

جناب آقای رضائی
اینجانب طی 34 سال گذشته از میانه اقشاری در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران مشارکت داشتیم که مسمی و مستظهر به شرافت «چپ خط امامی» بود. چپی که اعتبار خود را با افتخار از آموزه های بلند خمینی و اسلام ناب خمینی و طلایه داری در ظلم ستیزی و حق طلبی و عدالت خواهی عاریت می گرفت.

جناب آقای رضائی
اینک و در این جا مجال و انصاف گلایه و شکوائیه نیست و تنها و شرمگینانه بنمایندگی از جانب خود اعتراف می کنم پایگاه اجتماعی خط امام متاسفانه در سامانه هائی اردو زده و سنگر گرفته بود که تحولات چند سال گذشته به تلخی نشان داد آن سامانه ها فاقد اصالت بودند.

جناب آقای رضائی
اینجانب این نامه را بنمایندگی از جانب خود و امثال خودم می نویسم که زمانی تعلق به جنبشی داشتیم که با هویت «خط امامی» از سال 76 به بعد خود و جنبش مان را «اصلاحات» و «اصلاح طلبی» نام گذاری کردیم. جنبشی که اصلاحات برایش بستر و ابزاری بمنظور تحقق آرمان های بلند مستتر در اسلام ناب محمدی مرحوم امام بود. اصلاح طلبی که برای ما هدف نبود و تنها ابزاری بمنظور رسیدن به اهداف و آرمان های چپ خط امامی معنا شده بود.

جناب آقای رضائی
با پریدن از فراز بسیاری از تلخی ها و بدون آنکه قصد پوشاندن نارفیقی ها و کارشکنی های جناح مقابل اصلاحات طی سالهای اخیر را داشته باشم تنها به این واقعیت تلخ موظفم اعتراف کنم که تجربه تاریخی نشان داد برای رهبران جناح چپ خط امامی «اصلاح طلبی» اسم مستعار و گریم «تجدید نظر طلبی» از همه اصول و فروعی بود که چپ همه اعتبار و تشخص خود را از آن اصول و فروع کسب و احصاء کرده بود.
خوشبختانه شهرآشوبی های سال 88 هر پلشتی و پلیدی و آفات و خساراتی داشت نمی توان منکر یک برکت و حُسن آن شد و آن این که بوضوح پرده تزویر و ریا از چهره کسانی که تا دیروز «طلایه داران» ما «پیاده نظامان» چپ خط امامی بودند را کنار زد و آنک چهره بدون ماسک و روتوش ایشان ثابت کرد که همه آن شیدائی ها و جان نثاری ها ذیل خط امام را در خوش بینانه ترین حالت باید و می توان محصول یک تب و موج عاطفی و احساسی و هیجان زدگی رهبرانی محسوب کرد که در فردای پیروزی انقلاب قبل از تعلق به شعور خط امام، مبتلا به شور و شیدائی موقت از ناحیه قهرمانی های رهبر انقلاب شده بودند.
عواطف و هیجانات فاقد بنیان و معرفتی که بعد از برودت و افول حرارت، ایشان را مبتلا به یک رودربایستی تاریخی کرده که می کوشند تجدید نظر طلبی در اصول و عزیمت به پایگاه اجتماعی نوین خود را بدون اعلان برائت از پیشینه قبلی و بنام اصلاح طلبی به فعلیت برسانند.

جناب آقای رضائی
علی ایحال اینجانب و امثال اینجانب که سالها صادقانه همه اعتماد و توان خود را در خدمت رهبران منسوب به «خط امامی» هزینه کرده بودیم اکنون و بعد از همه آن نارفیقی های سال های اخیر بمثابه یتیمانی شده ایم که در میانه راه از سوئی چشم تحیرمان به آن همه بدعت و اصول فروشی معمرین مان تحت عنوان نو اندیشی مات مانده و متقاضی پیاده شدن از چنین قطار بی مسما با اصلاح طلبی هستیم و از سوئی دیگر کماکان اصرار بر حفظ استقلال و حریت و صیانت و فاصله و خط کشی اعتقادی خود با جناح مقابل را داشته و داریم.

جناب آقای رضائی
بعد از بلائی که تجدید نظرطلبان به اسم اصلاحات بر سر «چپ خط امامی» آوردند اکنون اینجانب و امثال اینجانب تا آن اندازه مبتلا به حزم اندیشی شده ایم که دیگر هیچ کس را جز «خود» نماینده چپ خط امامی محسوب نمی کنیم!
برای اینجانب و امثال اینجانب تا اطلاع ثانوی «خط امام یعنی من»! و «من یعنی خط امام»!
این منیت بیرون از تفرعن، انتخاب از سر شوق ما نبود و نیست و اجباری است که ناخواسته بر ما تحمیل شده. از این به بعد بچه های خط امامی چاره ای ندارند که شخصاً بار مسئولیت و دفاع از سرحدات اعتقادی خود را به تنهائی بر دوش کشند.
این سرنوشت محتوم اعتماد به کسانی است که تعلق و پیوستن شان به انقلاب محصول خوش بینی و ساده انگاری ما خام اندیشان بود.
اما به تعبیر جاودانه مرحوم امام:
«امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می كنم كه بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه كشور به گروهی كه عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است كه تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود ... امروز هیچ تاسفی نمی خوریم كه آنان در كنار ما نیستند چرا كه از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهكاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم.»

جناب آقای رضائی
اکنون در میانه راه هر چند خسته ایم. هر چند سرگشته و دل شکسته همه جفاها و نارفیقی هائیم اما با همان همت و انگیزه سال 57 ولو در سنگرهای انفردی خود مهیای نبرد تن به تن برای صیانت از سرحدات و خط و مشی و سیر و سلوک همان امامی هستیم که به شما و ما نهیب زد: در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت می کنم نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتند.

جناب آقای رضائی
امیدوارانه اینک چشم به یاری شما داریم.
به حرمت کربلای یک و رمز یاابولفضل آن عملیات که بیت الغزل همه حضورهای انتخاباتی خود کرده اید.
به اعتبار خاکی که از جبهه های جنگ بر شانه های تان به یادگار مانده.
به اعتبار همه آن جان نثاری ها و دلاوی های شناخته شده تان در جنگ.
به اعتبار سابقه مدیریت و اقتدار و ثبات شخصیت به اثبات رسیده تان.
به اعتبار تخصص توام با تعهد و برنامه های مدون و محاسبه شده تان.
به اعتبار پایمردی تان بر اصول نظام و انقلاب و امام و رهبری.
رای خود را بنام شما در صندوق خواهم انداخت مشروط بر آنکه جنابعالی نیز صادقانه بر حفظ حرمت رای و اعتماد اینجانب و امثال اینجانب سوگند وفاداری یاد کرده و چنانچه در 24 خرداد از توفیق کسب رای اعتماد اکثریت ملت نجیب ایران برخوردار شدید بر میثاق خود با ما وفادار بمانید هم چنان که اینجانب و امثال اینجانب نیز بر رای خود و حمایت و همکاری از برآمد رای خود تا زمانی که جنابعالی بر سلوک انقلاب پایبند و متعهد بمانید، اهتمام خواهیم ورزید. انشاالله.

پنج شنبه 16 خرداد 92
داریوش سجّادی


۲ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام: ادوارنيوز: به دنبال سخنان كنايه آميز احمدي نژاد در شهر قم در خصوص ارتباط "فردي كه در يكي از مراكز عضو است و ادعاها و تحليلهاي عجيب غريب دارد"، با قاچاق سيگار، سايت رجانيوز كه به دولت بسيار نزديك است در خبري اعلام كرد كه فرد مذكور يك فرمانده سابق نظامي و عضو يكي از مجامع است." این آقا محسن رضایی است که به سلطان سیگار معروف است. نظر شما چیست؟

ناشناس گفت...

میلاد
=======
استاد چند سوال ::
ایشون توی رئوس فرهنگی برنامه شون
صرفا یه نگاه اقتصادی داشتن و یه هزارتومنی رو بالا گرفتند و ضعف فرهنگی رو و باقی داستان.و جوابی هم در قبال سوال خوب حداد نداشتند .
نظر شما چیه؟فرهنگ مقدم بر اقتصاده یا نه؟
به نظر شما ، گیریم اقتصاد کشور خیلی رشد کنه و درآمد سرانه بره بالا. نهایتا نمیشیم یه کشور مثل آمریکا به یه سری مردم مصرف گرا. این غایت انقلاب خمینی بود؟
----------------
2
ایشون صرفا سیاه نمایی از وضع کشور کردند توی مواضع انتخاباتیشون
این چه روشیه؟پسندیده ی شماست؟
-----------
3
اوایل کاندیداتوریشون می گفتند که تحریم ها 30درصد تاثیر داشته ، توی مناظره سوم گفتند که رابطه مستقیمی بین گرسنگی مردم و تحریم ها هست .
ایشون مثلا دکتر اقتصادن.
میزان واردات به تولید ناخالص داخلی کشور ده درصده . تقریبا جز اولین کشورها در این حوزه هستیم .
بیشتر مشکل ما نقدینگی حاصل از وام های کلانه که عده ای میگیرند و پس نمی دهند.
مثالی که جلیلی زد که شش نفر اندازه یارانه کل مردم وام گرفتند
خب این تناقض و عدم آسیب شناسی دقیق رو چه طور حل کردید برای خودتون استاد عزیزم ؟
--------------------
پیامکی از ستاد مرکزی ایشون برام اومد با این مضمون
دکتر رضایی:امثال همت و باکری و خرازی و قالیباف ها و جلیلی ها را به ملت هدیه میکنم

یعنی میگه من این ها رو تربیت کردم
نمیدونم این اشخاص رو ظرفیت خودشون تربیت کرد با نفس خمینی یا این آقا که نتونست حتی پسرش رو تربیت کنه!
-----------------------
در کل انتخاب شما برام خیلی عجیب بود استاد جان