۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

رقصیدن با گرگ ها!



زرد نامه «روز» که از 15 اردیبهشت سال 84 با بودجه پارلمان هلند و تشریک مساعی «فرح کریمی» عضو سابق گروه تروریستی مسعود رجوی و نماینده پارلمان هلند و از طریق بازیافت روزنامه نگاران ناراحت و عموماً مسئله دار با حکومت مستقر در ایران راه اندازی شد مدتی است از طریق یکی از همین روزنامه نگاران ناراحت و متواری (فرشته ـ ق) تلاش خود را معطوف به اخذ «مصاحبه از راه دور» و تلفنی با مسئولین ایرانی در داخل کشور کرده است.
لازم به ذکر است تا پیش از این انجام چنین مصاحبه هائی در «روز» بر عهده «نوشابه امیری» قرینه نوقلمی هیجانی نویس بنام «مسیح علینژاد» در سایت های مشابه بود. اما ترفند ایشان در گرفتن مصاحبه تلفیقی از بهره وری از کشش های زنانه در کنار اجتناب از معرفی صحیح خود به مصاحبه شونده بود تا جائی که عموماً مصاحبه شوندگان با تصور صحبت با یک رسانه داخلی تن به گفتگو با ایشان می دادند. (در این زمینه نگاه کنید به مقاله نوشابه سمی)
اما کارمند جدید «روز» لااقل در همان ابتدا تکلیف خود را با مصاحبه شونده روشن کرده و اخلاقاً ایشان را از ماهیت و هویت و شخصیت حقیقی خود و مرکز تحت امرش مطلع می کند. بر این اساس دیگر مشارالیه دینی بر ذمه خود نداشته و مسئولیت اجتناب یا استقبال از گفتگو با وی مستقیماً بر عهده مصاحبه شونده است.
پیشتر در مورد خاستگاه چنین افرادی تحت عنوان «لشکر مزوران» متذکر شده بودم:
«« رجوع فرد به سیستمی که درست یا غلط خود را مذهبی تعریف کرده در حالی که فرد مُقیـّـَد به تقیدات آن سیستم نیست نقض غرض است و از اساس چنین رجوعی محل سوال است.
فرجام محتوم چنین وصلت نامانوسی به آنجا ختم می شود که فرد علی رغم تحمیل مزورانه خود به سیستم و بهره وری از مزایای استخدامی اش لیکن بدلیل فقد الفت ذهنی ـ روانی با ذات و گفتمان حاکم بر سیستم، در لایه های پنهان شخصیت اش به فقد حظ و رضایت ذهنی نسبت به موقعیت فردی ـ اجتماعی و شغلی اش مبتلا شده. ابتلائی که تا آن درجه استعداد دارد که در بلند مدت منجر به آن شود تا از سوئی بدلیل آلودگی سیستم به بحران «انباشت مُزَوّر» که فاقد انگیزه برای حسن انجام مسئولیت های محوله اند و از طریق «بدکاری» کلیت سیستم بوروکراتیک کشور را مبتلا به افت بهره وری و کارآمدی کنند و در مجموع برآیند و بسآمد و فورمت سیستم را ضمن از ریخت افتادگی، تداعی کننده غولی افلیج و دست و پاگیر برای شهروندان نمایند و از سوئی دیگر عدم دلبستگی و وابستگی ذهنی و عاطفی «کادرهای مزوّر» راه یافته به سیستم با کلیت و تمامیت و غایات سیستم از ایشان ناراضیان و سلول های معترض و پنهانی می سازد که در اولین فرصت در کمین و انتهاز ضربه زدن به نظمی اند که علی رغم انتفاع مادی از آن با ماهیت و محتوایش تضاد ساختاری دارند. این سلول های مزور و در عین حال معترض به دلیل آنکه در بلند مدت نمی توانند نقش ریاکارانه ای را که بر عهده گرفته اند پاسداری و پنهان کنند دیر یا زود یا توسط سیستم شناسائی و تسویه می شوند و یا آنکه شخصاً از زیست قورباغه ای و دوگانه خود خسته شده و با خروج پر هزینه شان از سیستم، نظام سیاسی کشور را مواجه با آفت «خاوری پروری» می کند» (مقاله مُرده که شنا نمی کنه)
علی ایحال چنان مزورانی اکنون بیرون از «داوری چرائی» در تور مافیای رسانه ای اصحاب قدرت در خارج از کشور قرار گرفته اند و اگر جای پرسشی یا اعتراضی باشد بازگشت به آنانی دارد که با ظواهر و بواطن زهد فروشانه و اصولگرایانه چنین ساده لوحانه در تور این «خود در تــورآن» می افتند.
ظاهراً این آسیاب به نوبت است و بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه ـ زیرا که عرض شعبده با اهل ناز کرد!
حکماً این طنز تلخ تاریخ است که همین 13 سال پیش از ناحیه ایراد سخنرانی اینجانب در انجمن سالیانه «سیرا» به دروغ از سوی روزنامه کیهان باید ضمن تفهیم اتهام «دادن مصاحبه با رادیو VOA » متحمل شلاق شماتت آن روزنامه می شدم در حالی که در تمامی عمر فعالیت رسانه ای خود و با لحاظ پرنسیب های حرفه ای هرگز مرتکب مصاحبه با آن «رسانه نما» نشده ام اما مدیریت روزنامه با اصرار بر «یک پائی مرغ» تن به چاپ تکذیبیه اینجانب در آن مقطع نداد (جزئیات ماجرا را در اینجا بخوانید)
و اکنون باید گردش چرخ زمانه را به نظاره بنشینیم که چگونه آقای «حسین شریعتمداری» مدیر مسئول روزنامه کیهان بعد از عمری قلندری و قلمزنی و قلمداری و آشنائی با بازی ها و ترفندهای امنیتی به این راحتی به دامچاله «روز نت» بیفتد و خود را در تور آنها قرار دهد و با تن دادن به گفتگو با کارمند آن سامانه، اسباب رسمیت و مشروعیت ایشان را فراهم آورند! (نگاه کنید به مصاحبه مدیر مسئول کیهان با روزنت)
ظاهراً آقایان (نگاه کنید به موارد 1 تا 6 در پانوشت) متوجه نیستند نفس تن دادن به مصاحبه با چنین سامانه هائی با توجه به انباشت غیظ موجود در دوات قلم نویسندگانش و سالها تحریر انشاهای مغرضانه و فاقد اعتبار و صداقت و وزانت و اصالت و سرشار از اهانت به صدر تا ذیل موجودیت ایرانیان و مقدسات و مجاهدت های ایشان در پای نهال نظام و انقلاب شان (ولو آنکه مصاحبه شونده با این توجیه خود را بفریبد که در حال دفاع جانانه از انقلاب و مردم و نظام اش در قلب پایگاه دشمن اند) در تحلیل نهائی بمعنای دادن مشروعیت و برسمیت شناختن چنان «رسانه نما» هائی است.
در این میان مسئولیت افرادی نظیر مدیر مسئول کیهان که سالها منتشای تادیبی اش نوازشگر دیگر روزنامه نگاران بوده، بمراتب سنگین تر است.
مزید اطلاع جناب آقای شریعتمداری معروض می دارد سال 2001 که «رسانه نمای» لوده ای بنام ضیا آتابای (NITV) عرصه رسانه های تصویری فارسی زبان خارج از کشور را تحت انحصار خود درآورده بود جهت انجام مصاحبه با اینجانب تماس گرفتند و نویسنده نیز بعد از صلاح و مشورت با جناب آقای خاتمی که در همان ایام در کسوت رئیس جمهور در نیویورک تشریف داشتند به ایشان پاسخ منفی دادم چرا که همان خاتمی که بارها از جانب جناب آقای شریعتمداری متهم به اشتباهات و بی اخلاقی های گسترده شده و علی رغم آنکه شخصاً نیز انتقاداتی جدی به سلوک سیاسی جناب خاتمی داشته و دارم اما در این مورد خاص مشاوره ایشان حاذقانه بود. مشاوره ای مبنی بر اجتناب اینجانب از نشستن مقابل دوربین چنان رسانه نمایانی که:
«دادن مصاحبه به آنها بمعنای از دست دادن اعتبار خود و دادن اعتبار به آنهاست»

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران
مزید اطلاع تان عرض می کنم:
پائیز سال 2000 توسط «علی احمد جلالی» ریاست وقت رادیو VOA که بعدها به سمت وزارت کشور افغانستان منصوب شد رسماً دعوت به همکاری با آن «رسانه نما» شدم و پاسخ این «بارها متهم شده به ضد انقلاب و اپوزیسیون و مرفه بی درد ساکن ایالات متحده»  تنها ارسال یک ایمیل با مضمون زیر بود:
صبر می کنم تا حرفه ای شوید!

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران
مزید اطلاع تان عرض می کنم:
بهار سال 78 در حاشیه اجلاسی سیاسی در نیکوزیای قبرس بعد از آشنائی و اختلاطی کوتاه با «خانم طبری» نماینده رادیو فردا در لندن از جانب ایشان مواجه با پیشنهاد همکاری با آن رادیو شدم و در پاسخ با استعانت از دکترین جناب «ملا نصرالدین» که در اعتراض دوستان به خود که چرا مادرت را برای فروش به بازار می بری پاسخ داد: نگران نباشید من قیمتی می گویم تا کسی نتواند بخردش! اینجانب نیز علی رغم به زعم شمایان ضد انقلاب و وطن فروش و مرفه بی درد بودن به طعنه پاسخ دادم:
نرخ بنده گران است و سالی یک میلیون دلار کف مواجب و حق الزحمه ام می باشد!

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران.
نگاهی به سابقه مشاجره بین اینجانب و جوان جلفی بنام «کامبیز حسینی» مجری برنامه مبتذلی بنام «پارازیت» در تلویزیون فارسی VOA بیاندازید تا با هجای اصول فروشی و اصول مداری در غربت آشناتر شوید! (مصاحبه با کامبیز حسینی)

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران.
بیش از 4 سال از آغاز به فعالیت رسانه فارسی ـ تصویری وزارت خارجه انگلستان (BBC) می گذرد و طی این مدت با قاطعیت خدمت تان اعلام می کنم کسی را در داخل و خارج از کشور نخواهید یافت که به اندازه اینجانب مقالاتی متعدد در نقد تولیدات دشمنانه و خائنانه پرسنل ایرانی آن «ارگان» نسبت به منافع ملی ایران نوشته باشد در حالی که از ابتدای فعالیت آن «رسانه نما» اینجانب یکی از مدعوین همیشگی آن بوده و شرط عقل و حزم و مصلحت حکم می کرد تا بمنظور تداوم رکورد و حفظ فرصت نشستن مقابل دوربین آن «رسانه نما» خویشتن داری نمایم اما خرسندم این به زعم شما ضد انقلاب و اپوزیسیون و مرفه بی درد! تن به مصلحت نداد و با قدرت و قوت مورد بایکوت افتخارآمیز ایشان واقع شد!

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران.
مزید اطلاع تان معروض می دارد اینجانب از این توفیق برخوردارم که علی رغم آنکه بارها از جانب شمایان به «خوش نشینی در غرب» و «اپوزیسیون خارج از کشور بودن» متهم شده ام اما در کاریر حرفه ای خود تنها روزنامه نگاری هستم که توفیق انجام مصاحبه توسط یک رسانه خارج از کشور (تلویزیون هما) با کسی را داشته باشم (حجت الاسلام موسوی خوئینی ها) که سوای همه انتقادات وارده بر ایشان لیکن اصولگرایانه در تمام 34 سال گذشته به احدی در خارج از کشور مصاحبه نداده و طرفه آنکه همان کارمند روزنت (فرشته ـ ق) وقتی قرار بود در داخل کشور «پیاز نظام را بخورند» تا چه اندازه در مجالست با خوئینی ها وامثال خوئینی ها «ظاهر الصلاح» بودند و تنها بعد از خروج شان از کشور بود که فهمیدیم مشارالیه ها تا چه اندازه «باسواد» و «مدرن» و «روشنفکر» تشریف داشته اند و پیش از این متواضعانه «امساک» می ورزیدند!


جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران.
در انتخابات ریاست جمهوری اخیر از میانه نامزدهای موجود آقای «حداد عادل» نخستین کسی بود که صلاحیت اش توسط اینجانب جهت نشستن بر کرسی ریاست جمهوری ایران تنها به یک دلیل خط خورد و رد شد! و آن بازگشت به دوران حضور ایشان در مجلس ششم داشت که وقتی یک «انشاء نویس سیاسی» در لندن (علیرضا نوریزاده) در یکی از انشاها و افسانه سازی های مسبوق به سابقه اش جعلی را منسوب به ایشان کرد جناب حداد عادل تا آن اندازه از خود شم و درایت سیاسی نشان نداد تا خویشتن داری کند و متاسفانه بلافاصله در مقام تکذیب اقدام به پاسخگوئی به فرد مزبور کردند! غافل از آنکه این شیرین ترین هدیه برای یک انشاء نویس فاقد اعتبار بود که در واکنش به انشاهای بی اعتبارش نماینده معتبر پارلمان کشور دست به تحریر جوابیه بزند و نتواند ببیند و بفهمد انشا نویس مزبور بعد از رویت آن جوابیه تا چه اندازه دچار بهجت و ادخال سرور شد که توانسته بود اعتبار یک نماینده مجلس ایران را چاشنی افسانه بافی های خود کرده و نزد همکاران و هم قطاران هم سنخ خودش پُز بدهد که «ببینید من دیده می شوم»!
انصافاً چنین فردی با چنان فقد درایتی شایسته نشستن بر کرسی ریاست جمهوری کشور بود!

جناب آقای شریعتمداری و دیگر صاحب منصبان و پایوران محترم در ایران.
کلامت و کتابت و مصاحبت و مجالست با کسانی که سالها از قلم شان چیزی جز چرک و گندآبه علیه منافع ملی ایران و آرمان ها و باور و مقدسات و اعتقادات ملی و مذهبی ایرانیان نتراویده «رقصیدن با گرگ ها» و برسمیت شناختن و مشروعیت بخشیدن به کسانی است که بی آزرمانه پنجه بر صورت هموطنان خود کشیده و در زمین اجنبی خوش خرامی می کنند.
نه آنکه چرک نویس باشند! سالهاست جز چکنویسی از نسخه اغیار، نیآموخته اند! و درمان شان قبل از تقوای ستیز، تقوی سکوت است!

عزت تان مستدام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مصاحبه روز با حسین شریعتمداری

http://bit.ly/11MJANB

2ـ مصاحبه روز با امام جمعه شمیرانات

http://bit.ly/14fg3M9

3ـ مصاحبه روز با نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس

http://bit.ly/1139deC

4ـ مصاحبه روز با غلامحسین کرباسچی

http://bit.ly/1amNt08

5ـ مصاحبه روز با عضو کمیسیون امنیت ملی

http://bit.ly/11SV8vk

6ـ مصاحبه روز با سعید مرتضوی

http://bit.ly/13cJYrr

نوشابه سمی

http://sokhand.blogspot.com/2012/01/blog-post_31.html

پاسخ به روزنامه کیهان

http://dariushsajjadi.blogspot.com/2013/05/blog-post_3247.html

مرده که شنا نمی کنه

http://sokhand.blogspot.com/2013/05/blog-post_8.html

مصاحبه با موسوی خوئینی ها

http://news.gooya.com/columnists/archives/042635.php

مصاحبه با کامبیز حسینی

http://sokhand.blogspot.com/2011/05/blog-post_15.html



۲ نظر:

ناشناس گفت...

اين كه همش تعريف و تمجيد از خودت شد و تخطئه ي ديگران بزرگوار ديده و ستايش نشده!!

ناشناس گفت...

way khodayeh man ............... yane shareyat= madare rakab khord on ham az inha . vayyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy khodayeh man be dadeh ma beres