۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

پیروز انتخابات؟



برخلاف ادعای آقای محمد خاتمی که اظهار داشته اند:
«ملت در انتخاباتی شگفت انگیز پیروزی گفتمان اصلاح طلبی را رقم زد»
و وفق اظهارات آقای حسن روحانی مبنی بر آنکه:
«من وامدار هیچ گروهی نیستم»
به ضرس قاطع می توان تصریح داشت:
پیروز انتخابات ریاست جمهوری 92 هیچ نهاد و جناح و گروه و دسته سیاسی نبود!
در این انتخابات نه جامعه روحانیت دست راستی پیروز شد و نه مجمع روحانیون دست چپی می تواند ادعای پیروزی داشته باشد! هم چنانکه پیروز این انتخابات نه اصلاح طلبان بودند و نه اصولگرایان و نه حزب مشارکت و نه جبهه پایداری!
این انتخابات تنها یک پیروز داشت و آن هم شخص «آقای روحانی» بود و به اعتبار وجوه شخصیتی و تصویری که موفق شد در اذهان عمومی و در قامت «مخالف وضع موجود» از خود بیآفریند.
تنها کسی که با دُزی غلیظ در ترسیم این ذهنیت و تمهید موفقیت «روحانی» می تواند مدعی باشد و سهم خواهی کند شخص «آقای هاشمی رفسنجانی» است.
انحصاراً این آقای هاشمی بود که اولاً و به توفیق مهندسی انتخابات از طریق سعایت آقازاده شان در لندن با تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران فضا را مهیای هدایت آرای مردم در انتخابات به جانب «منجی گری» خود آماده کرده بود و در ادامه و بعد از شکست این پروژه از طریق «رد صلاحیت» توانست ضمن 
کسب امتیاز «تَرَحـُــّم ملّی» از جوار آن «رد صلاحیت» و بالتبع برخورداری از «هاله مظلومیت» و «مظلوم نوازی ملی» و قرار دادن «آن ظرفیت» در سبد آرای «روحانی» از طریق اعلام حمایت «ولو با تاخیر و معنا دار» از «ایشان» نتیجه انتخابات را (حسن روحانی) تضمین کند.
نگاه کنید به مقاله «گلوله های کاغذی» و «خیز بلند هاشمی»
این بمعنای نبود آرای اصلاح طلبان و یا برخی از اصولگرایان در سبد آرای روحانی نیست بلکه ناظر بر این واقعیت است که با اینفوگرافی آرا بر اساس استان ها مشخص می شود که آرای جناحی نقش تعیین کننده در مجموع آرای روحانی ندارد و ایشان خود را باید در اولویت مدیون «قاطبه مردم» و «هاشمی» از دو محور «معیشت طلبی» عامه و «مظلوم نوازی» نسبت به هاشمی بدانند.
آرای روحانی مطابق آمار ارائه شده در ستاد انتخابات کشور عمدتاً برآیند رای مردم در شهرهای کوچک و روستاها بوده. آقای روحانی در موقعیتی که در مراکز استان های تهران حدود 48درصد، در کرج 51درصد، در زنجان 49درصد، در اصفهان 47درصد، در شیراز 59 درصد، در مشهد 38درصد، در تبریز 55درصد، در قم 38درصد، در قزوین 51درصد و در رشت 58 درصد کلّ آرا را به دست آورده اما در شهرستان‌های کوچک این درصد افزایشی چشمگیر پیدا کرده از جمله اردکان 68درصد، فارسیان 78درصد، سیرجان 72درصد، مرودشت 69درصد، گچساران 60درصد، سوادکوه 61درصد، نور 67درصد، مشکین‌شهر 68درصد، مرند 69درصد و سبزوار 57درصد، و گنبد کاووس 69درصد، مروتپّه 83درصد، بندرترکمن 78درصد و آق‌قُلا 70درصد کلّ آرا و در توابع سه استان غربی «آذربایجان غربی»، «کردستان» و «کرمانشاه» مانند پیرانشهر 79درصد، سردشت 79درصد، مهاباد 80درصد، بانه 81درصد، سقّز 78درصد، مریوان 73درصد، پاوه 75درصد، دیواندرّه 73درصد و گیلان‌غرب 65درصد کلّ آرا و در توابع استان «سیستان و بلوچستان» مانند سراوان 84 درصد، خاش 84 درصد، زابل 86 درصد و نیک‌شهر 84 درصد کلّ آرا و در توابع شرقی «خراسان رضوی» مانند خواف 71 درصد و تایباد 66 درصد کلّ آرا را به خود اختصاص داده.

در جمیع این حوزه ها برخلاف شهرهای بزرگ از حیث «ریخت شناسی» آرا تعلق به توده های غیر حزبی و غیر جناحی و غیر سیاسی داشته و دارد لذا رویکردشان به روحانی عموماً ریشه در دغدغه های معیشتی و امنیتی داشته.
مشکل مخالفان این ادعا در جبهه دوستداران آقای روحانی آن است که سیاست را قبل از آنکه منطبق بر فکت و داده های کارشناسی تحلیل محتوا کنند خود را مقید به رویاها و علائق و آرزوها و تخیلات شان کرده و همان ها را نیز باور کرده و سیاست تلقی می کنند.

دوست عزیزی که در 24 خرداد 92 رفتی و در حوزه انتخابیه خود به آقای روحانی رای دادی و احیاناً فردی باسواد و تحصیلکرده و حزبی و مدرن هستی. متمنی است وقتی از حوزه رای گیری خارج شدی به هر کس رسیدی بگو:
«من» رفتم و به آقای روحانی رای دادم! نگو «همه ایران رفتند و به آقای روحانی رای دادند» و همه ایران هم مثل «من» باسواد و شهری و مدرن و آغشته از دغدغه های اصلاح طلبانه و جناحی و خاتمی و هاشمی و کذا و کذا هستند!!!
آیا از «تهران ایران بینی» رسیده اید به «خود ایران بینی»

هیچ نظری موجود نیست: