۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

آداب قلندری!



کودتای نظامیان در مصر اسباب ابتهاج شد و بسی به سرنوشت «مُرسی» خندیدیم!
به بیان لسان الغیب:
نه هر که سر بتراشد قلندری داند!
محمد مُرسی نخستین رئیس جمهور منتخب مصر دولتش مستعجل بود و نفهمید قلندری آدابی دارد.
اینک بازبینی پیام رهبر ایران در آستانه پیروزی انقلاب تحریر می تواند اسباب عبرت باشد:
«سلاح مهم ملت‌ها در مواجهه با ابرقدرت‌ها و حکام مزدور، اتحاد و یکپارچگی آن‌ها است. دشمن شما تلاش می‌کند با انواع ترفندها یکپارچگی شما را از بین ببرد. مطرح کردن نقاط افتراق، مطرح کردن شعارهای انحرافی، مطرح شدن چهره‌های بدسابقه و نامطمئن به عنوان جانشین رئیس جمهور خائن، از جمله‌ی انگیزه‌سازی برای تفرقه است. اتحاد خود را بر محور دین و نجات کشور از شر مزدوران دشمن، حفظ کنید ... . به مانورهای سیاسی و مزورانه‌ی آمریکا و غرب، اعتماد نکنید. آنها که تا چند روز پیش از رژیم فاسد پشتیبانی میکردند، اکنون که از نگهداشتن آن ناامید شده‌اند دم از حق ملتها می‌زنند. آنها با این پوشش، تلاش میکنند مهره‌ها را جابجا کنند و با چهره‌سازی، وابستگان خود را بار دیگر بر شما مسلط کنند. این توهین به شعور ملتها است، آن را تحمل نکنید و جز به استقرار یک نظام کاملا مستقل و مردمی و مؤمن به اسلام رضایت ندهید»
علی رغم این «مُرسی» آن قدر مبادی آداب نبود تا بابت همدلی و حمایت ایران از انقلاب مصر در سفرش به تهران لااقل یک قدردانی ساده کند.
قدردانی به کنار، خودش و حزب اش (اخوان المسلمین) تا آن اندازه نیز شعور نداشتند تا بفهمند تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف!
اگر ملت ایران 34 سال است توانسته حافظ انقلاب و استقلال و حریت کشورش باشد این روئین تنی را همان طور که پیشتر بدان تاکید کرده بودم مدیون سه فاکتور «خمینی ـ تشیع ـ نفت» می باشند!
مرداد ماه سال گذشته متذکر این نکته شدم:
برخلاف خوش بینی اولیه شواهد و ظواهر دال بر آن است که ملت های مسلمان به «سه دلیل» نمی توانند و نباید به جنبش موسوم به بهار عربی یا بیداری اسلامی چندان امیدوار باشند و در تحلیل نهائی این جنبش ها نیز تا آن درجه استعداد دارند که نهایتاً تن به قواعد همان بازی دهند که پیش از آن حکام دیکتاتورشان به آن قوانین متعهد بودند:
نخست نداشتن یک خمینی مانند انقلاب ایران(رهبریتی جامع و مقتدر)
دوم نداشتن یک سرمایه مانند نفت در ایران جهت توان مقاومت و صیانت از استقلال شان در برابر غرب.
سوم فقد اسلامی انقلابی مانند تشیع ایرانی.

در این زمینه نگاه کنید به دو مقاله «بهار عربیه ـ جای امام خالیه» و«گنگ خوابدیده»
مضحک و خنده دار ترین بُعد ماجرا آنجائی بود که «مُرسی» در کنار «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه با «ایستادن در میانه درب» در عین ادای اسلامی و انقلابی درآوردن و خوش رقصی هم زمان برای غرب سعی کردند با به انزوا کشاندن «ایران در سوریه» دولت بشار اسد را با حمایت از تروریست ها به زیر کشند و اکنون خود اسیر جنبش های اعتراضی در قاهره و اسلامبول شدند.
عبرت ها دارد این دنیای سیاست!


۱ نظر:

ناشناس گفت...

فراموش نکنیم که مرسی از همان ابتدا با اکثریتی شکننده پیروز شده بود.ارتش مصر هم که طی چند سال اخیر به شدت تضعیف شده بود موفق شد از این آب گل آلود یک شاه ماهی بزرگ صید کند و با یک شبه کودتا به صحنه بازگردد.حالا مصر رسما به قول یکی وارد « چرت اسلامی» شده است.یکی از سوژه های مهم برنامه های سیاسی تلویزیون ایران با این حساب دود شد و رفت هوا. وقتی تحلیل های دوستان عزیز مبتنی بر شعار و ایده ئولوژی باشد و نه ارزیابی های کارشناسانه نتیجه همین می شود. الان فقط منتظرم تا کیهان این کودتای ارتش را مثل ماجرای انتخابات مصادره به مطلوب کند.