یک تحقیق میدانی در ایالات متحده نشان داده تمام کسانی که در قرعه کشی های لاتاری در آمریکا از سر اقبال و خوش شانسی برنده مبالغ میلیونی شده اند جملگی در مدت کوتاهی ناتوان از مدیریت هزینه و سرمایه گذاری بهینه بر روی ثروت باد آورده شان، مبتلا به ورشکستگی می شوند.
دکتر صادق زیباکلام نیز از فردای پیروزی «حسن روحانی» در انتخابات ریاست جمهوری نماد افرادی شده که بلیط شان در لاتاری بُرده اما چون ظرفیت و جنبه موفقیت و پیروزی را ندارند با بیان مواضعی شاذ و اظهارات محیر العقول نشان می دهند اسیر جو شده و ناتوان از مدیریت سرمایه مکتسبه شان هستند.
ایشان در جدیدترین توصیه استراتژیک خود به دکتر روحانی توصیه کرده اند «رابطه یا تداوم عدم رابطه با آمریکا را به رفراندوم بگذارد»!!!
حال بیرون از این که ساز و کار برگزاری رفراندوم در قانون اساسی ایران در حوزه مسئولیت رئیس جمهور نیست و ضوابط خاص خود را دارد اما مهمتر از آن افت فهم و درک سیاسی دکتر زیباکلام است که رویکرد ها و مباحث خود را تا سطح نازل مباحث مرتکبه در تاکسی های تهران پائین کشیده اند!
البته ده سال پیش تر از «زیبا کلام» در بهار 82 این «آیت الله هاشمی رفسنجانی» مقتدای زیباکلام بود که متقاضی برگزاری «رفراندوم تعیین تکلیف رابطه ایران و آمریکا» شده بود و مُرید اینک به تاسی از مراد حدیث نفس فرموده اند.
در همان تاریخ به سهم خود متذکر این بداهت شدم (مقاله میوه ممنوعه) و اکنون و مجدد آن را به جناب زیباکلام گوشزد می کنم:
تکلیف سياست خارجی را که مقوله ای امنیتی و فوق تخصصی است و يک طرف آن دولتی اجنبی قرار دارد نمی توان محول به رفراندوم در داخل کرد! همان طور که دولت آمریکا نمی تواند و نمی خواهد تکلیف خود با ایران را از طریق رفراندوم در داخل کشورش روشن کند.
چنانچه دولت آمريکا بخواهد نوع برخورد و تعیین تکلیف اش با ایران را با توسل به رفراندوم مشخص کند استبعادی ندارد تا با توجه به شمائی که قاطبه عوام آمريکا از ايران و ايرانيان دارند که متاثر از تبليغات منفی رسانه های اين کشور شمائی کريه و باديه نشين و وحشی وعقب افتاده است! نتيجه چنان رفراندومی مؤيد تهاجم ارتش آمريکا به ايران است تا بقول جوزف کنراد: سفيد پوستان را به لحاظ پيشرفتی که به آن نائل شده اند بعنوان موجودات فراسپهری و بنا به ضرورت و با قدرت ربوبی بر وحشيان (جهان سوم) نزديک کنند!
آقای زیبا کلام لازم است کمی به خود استراحت دهند تا پس از طبیعی شدن روحیات هیجان زده ناشی از پیروزی آقای روحانی بتوانند سطح تدریس خود به جوانان کشور در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران را به سطح مورد قبول و استاندارد علمی برسانند.
با چنین مواضع شاذی جائی برای گوشزد کسانی مانند دکتر «سریع القلم» نمی ماند که هفته گذشته به طعنه فرمودند سیاست و تحلیل سیاست را باید از مهندسان و اطبا گرفت و به اساتید سیاست و اقتصاد و حقوق سپرد!
جناب سریع القلم تا «غضنفرهائی» از جنس دکتر زیباکلام در اردوی خودتان هست نمی توانید امیدی به پالایش و علمی و منطقی کردن پارادیم سیاست در ایران داشته باشید و کماکان چرخ بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر