۱۳۹۲ تیر ۱۵, شنبه

قاعده هوپیتال



پرونده اتمی ایران مُبدل به کسر صفر ـ صفرم (0/0) در افکار عمومی شده که برآیند آن را در وضعیت مبهمی قرار داده است. وضعیتی که می توان به قرینه «قاعده هوپیتال» و بمنظور رفع ابهام، از صورت و مخرج این «معادله مبهم نما» مشتق گیری کرد.
بر اساس همین ابهام بود که در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری برخی از نامزدها کوشیدند تا بی اخلاقانه برای کسب رای مردم عوام فریبی کرده و رای رُبائی نمایند!
پروژه هیولا سازی از«سعید جلیلی» و متهم کردن ایشان به ناکامی و ناتوانی در حل پرونده اتمی از جمله بی اخلاقی هائی بود که در ایام تبلیغات انتخابات توسط 3 نامزد مشخص (روحانی ـ ولایتی ـ رضائی) و حامیان ایشان در رسانه ها و محافل سیاسی با وسعت و کثرت دامن زده شد.
این در حالی است که اساساً و حقیقتاً کارنامه «سعید جلیلی» در مقام نماینده ایران در مذاکرات هسته ای با 1+5 برخوردار از «هیچ» توافق یا پیروزی چشمگیری بنفع ایران نیست (!) هم چنان که «حسن روحانی» نیز که قبل از جلیلی این مسئولیت را عهده داری می کرد فاقد کارنامه ای موفق در مذاکرات هسته ای با طرف های غربی است.
ناکامی موجود در کارنامه اتمی آقایان جلیلی و روحانی قبل از آنکه بازگشت به ناتوانی یا بی کفایتی این دو در تمشیت مظفرانه مذاکرات اتمی داشته باشد ناشی از بلاموضوعی پرونده اتمی ایران است!
بواقع آمریکائی ها بهتر از دیگران واقفند که در حال بازی دادن افکار بین المللی از قبال هراس کاذب از «اتم بازی» ایرانیان اند و تنها از این پرونده در مقام اهرم فشار علیه ایران و به تعبیر رهبر ایران بمنظور «خرید زمان» جهت مهار هر چه بیشتر ایران بهره می برند.
امری که «جک استرآو» وزیر خارجه سابق انگلستان نیز در مصاحبه اخیرش با «بی بی سی» بر آن صحه گذاشت:

«آمریکایی‌ها مذاکرات هسته‌ای با ایران را به بن‌بست کشاندند» (اینجا)

این امر چیزی نیست که از دید پایوران ایران هم پنهان مانده باشد.
اظهارات آیت الله خامنه ای در اولین روز فروردین سال جاری در مشهد و ایضاً اظهارات اخیر ایشان در پنجم تیر ماه در حسینیه امام خمینی، تازه ترین و در دسترس ترین سند در اثبات این ادعاست:
«موضوع هسته ای بارها تا لحظه حل، پیش رفته اما امریکایی ها بهانه های جدیدی پیش کشیده اند ... جمهوری اسلامی در بحث هسته ای، قانونی و شفاف عمل کرده و از لحاظ استدلالی دارای منطقی محکم است اما هدف دشمنان، استمرار فشار، خسته کردن ملت و تغییر نظام است بنابراین نمی گذارند مسئله حل شود.»
بر اساس وقوف ایران به بهانه جوئی و شیطنت طرف آمریکائی است که جلیلی و روحانی از ابتدا برای حل پرونده اتمی عهده دار مسئولیت نشدند بلکه یگانه مسئولیت ایشان بازی کردن در نقش «ضربه گیر» بود تا هر کدام به استعداد و فراست خود و وقوف از نقشه دشمن، از شدت صدمات و خسارات طرف آمریکائی بکاهند.
با عطف توجه به همین واقعیت بود که نه طرف آمریکائی عزمی برای به فرجام رساندن پرونده اتمی ایران چه در دوره مدیریت روحانی و چه در دوره مدیریت جلیلی نداشت و ندارد! هم چنان که طرف ایرانی نیز از نمایندگان خود موفقیت در بستن پرونده اتمی را توقع نمی کرد و با توجه به وقوف شان از مکر و شرارت آمریکا این دو را صرفاً در مقام «ضربه گیر» و اثبات بی صداقتی و بی انگیزگی واشنگتن در حل پرونده اتمی مامور به خدمت کرده بودند.
ماموریتی که متاسفانه در دوران تبلیغات انتخابات بی اخلاقانه توسط سه تن از خیز گرفته گان برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری تا حضیض عوام فریبی بمنظور رای ربائی «دستمالی» شد!


هیچ نظری موجود نیست: