۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

خام اندیشی سیاسی!

دنیس راس
بر خلاف خوش بینی های ناشی از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر مبنی بر گشایشی در سیاست خارجی ایران تحت مدیریت آقای «روحانی» با رویکرد مدبرانه و معتدلانه، واقعیت آنست که این تنها یک خام اندیشی ناشی از نبود شناخت از جنس دیپلماسی کاخ سفید و بی اطلاعی از سنت دیپلماتیک آمریکا است.
افزایش تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران در فردای پیروزی آقای روحانی در کنار پذیرش کمک تسلیحاتی واشنگتن به نیروهای مخالف اسد در سوریه هم زمان با قطع تمامی سیگنال های تلویزیون های ماهواره ای ایران موید آن است که کاخ سفید با محکم کردن کمربندهایش خود را مهیای رویاروئی جدی تر با ایران می کند.
هر اندازه جناح های داخلی ایران در فهم پیام نتیجه انتخابات از خود بی استعدادی نشان داده و یکدیگر را سرگرم مصادره روحانی بنفع اردوی خود کرده اند، هم زمان شواهد حاکی از آن است که با توجه به پافشاری «روحانی» بر تعامل با دنیا، ایالات متحده آمریکا برخلاف جناح های سیاسی در داخل ایران به روشنی پیام انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران را گرفته و با اتکای بر درک آن پیام است که می توان برخلاف توقع خام اندیشان افق مناسبات بین ایران با آمریکا طی دوران ریاست جمهوری آقای روحانی را افقی تیره و فاقد گشایش دید!
این یاس ناشی از این واقعیت است که در موقعیتی که اصلی ترین چالش دیپلماتیک حسن روحانی پرونده انرژی هسته ای اعلام شده اما ظاهرا ایشان هنوز متوجه این واقعیت نیست که پرونده اتمی فاقد اصالت است و واشنگتن می کوشد تا از آن به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران استفاده کند.
پرونده اتمی ایران برای به نتیجه رسیدن ساخته نشده و تنها بمنظور نگاه داشتن ایران در کانون بحران موضوعیت دارد. (نگاه کنید به مقاله قاعده هوپیتال)
آقای روحانی در کنار اکثر سیاستمداران ایران علی رغم دانش و تجربه سیاسی فاقد درک و شناخت واقع بینانه از سنت دیپلماسی آمریکائی اند.
در سنت دیپلماسی آمریکا سیاست مفهوم تجارت را دارد و سیاستمدار آمریکائی با چنین فهمی از سیاست با لحاظ هزینه ـ فایده همواره در کمین فرصت برای امتیاز گرفتن و بالتبع امتیاز دادن است.
هر چند نتیجه انتخابات ایران کام قاطبه ایرانیان را شیرین کرد اما این امر بدین معنا نیست که روحانی برای آمریکائی ها نیز «اصل جنس» یا لقمه ای دندان گیر است.
سرمایه گذاری آمریکائی ها در خلال و از قبال تحریم های فلج کننده طی یک سال گشته بر روی «نامزدی حداکثری» بود که با کسب آرائی 30 میلیونی تا آن اندازه برخوردار از مشروعیت و سنگین وزنی بشود تا بتواند در ازای اخذ امتیاز حل پرونده اتمی، «امتیاز شیرین تر» را به واشنگتن بدهد. (نگاه کنید به مقاله گلوله های کاغذی)
هر چند روحانی نیز ناخواسته و از میانه راه و بعد از رد صلاحیت «هاشمی رفسنجانی» میراث خوار تحریم های آمریکا شد (دنیس راس: تحریم ها یکی از دلائل اصلی انتخاب روحانی بود) اما در مجموع روحانی برای آمریکائی ها «اصل جنس» و «گزینه مطلوب» با «وزنی سنگین» نیست ولو آنکه «گزینه مطلوب» اصرار بر «مدیریت از سایه» ایشان را داشته باشد!

دنیس راس: 
فکر نمی‌کنم هیچ یک از تحریم‌ها باید برداشته شود، چون تغییری در برنامه هسته‌ای اتفاق نیافتاده. آنها همچنان به کار خود ادامه می‌دهند. اگر نشانه‌ای از سوی آنها وجود داشته باشد که حکایت از این داشته باشد که آنها آماده‌اند سرعت آن را کاهش دهند و یا بالاخره به سوالات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پاسخ دهند، آنوقت شاهد حرکتی عینی هستیم. اما شاهد تغییری نبوده‌ایم. بنابراین، فکر نمی‌کنم اولین گام را ما با کم کردن فشارها برداریم، زمانی که می‌دانیم این فشارها بود که منجر به این نتایج انتخاباتی شد و زمانی که هیچ تغییری در این برنامه داده نشده

بعید هم بنظر می رسد روحانی بپذیرد تا چنین رسوا نام ایشان در تاریخ تحولات سیاسی ایران به عنوان «رئیس جمهور تحت امر» ثبت شود.
مشکل آقای روحانی آن است که خوش باورانه بر این تصور است که می تواند با حُسن خلق و بیان متین و مبادی آداب بودن و لبخند دیپلماتیک در مقابل آمریکائی ها اعاده حق کند!
قانون طلائی در نظام بین الملل «بهره وری به میزان قدرت» است. هر اندازه قدرت دارید به همان اندازه حق دارید!
بر همین اساس است که ملاحظه شد واشنگتن در فردای انتخابات ایران بدون اهمیت به نتیجه انتخابات تحریم علیه ایران را افزایش داد هم چنان که فشار بر سوریه را نیز بیشتر و مانع از فعالیت تلویزیون های ماهواره ای ایران شد.
در عرف و سنت دیپلماسی آمریکا افزایش تحریم و افزایش فشار بر سوریه یعنی افزودن بر کارت های خود برای روز مبادآئی که اگر قرار شد پشت میز مذاکره با «روحانی» بنشینند تا آن اندازه برخوردار از کارت های متعدد باشند تا در مقابل کم کارتی و کم وزنی حریف بتواند بموقع و از موضع قدرت زیر میز بزنند.

هیچ نظری موجود نیست: