۱۳۹۲ تیر ۲۴, دوشنبه

من عمله ام!



تقریباً در تمام تحلیل های بعد از انتخابات ریاست جمهوری بالاتفاق معتقدند این جمله آقای روحانی در مناظره با قالیباف که «من سرهنگ نیستم» نشان از توانائی ایشان در فن مناظره داشت که با همین یک جمله موفق شد سهم بالائی از توجه شهروندان را در انتخابات متوجه خود کند.
بر همین اساس است که پیش تر در مقاله «الزامات دمکراسی» نوشتم:
عرصه «انتخابات بر مدار دمکراسی» بمثابه سن نمایشی (Stage) است که مقبول ترین چهره آنی است که پیش از آنکه فاتح «عقول عامه» از ناحیه اصول و علوم خود باشد! موفق به فتح «قلوب عامه» به اعتبار رعایت قواعد و قوانین حاکم بر صحنه نمایش شود.
خلاصه این حرف آنست که هر کس بهتر بتواند «عواطف» مردم را به وجد آورد پیروز دمکراسی است.
لذا معتقدم در مناظره مزبور، قالیباف بجای آنکه مانند «ماست» بنشیند و به روحانی نگاه کند اگر بلافاصله به ایشان این گونه پاسخ می داد که:
««من برخلاف شما سرهنگم. با افتخار هم اعلام می کنم که آن روزی که ناموس کشور به مجاهدت فرزندانش نیاز داشت با افتخار لباس سرهنگی در دفاع از سرحدات کشور را پوشیدم و بعد که همان ملت نیازمند نوکر شدند اسباب نوکری شان را بجا آوردم اکنون هم اگر مطالبه عملگی برای ایشان شود با خلوص نیت و تمام قد عملگی ایشان را می کنم»»!!!
مطمئناً قالیباف با چنین پاسخی اثرات عاطفی «تک» روحانی را بشکلی قدرتمند «پاتک» می کرد.
ولو آنکه رئیس جمهور هم نمی شد

هیچ نظری موجود نیست: