۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

هاشمی و دیگ شرنگ!



دکتر صادق زیباکلام که در فرهنگ سیاسی ایران به طرفدار سرسخت هاشمی رفسنجانی اشتهار پیدا کرده روز سه شنبه 14 خرداد ماه ضمن تحریر نامه ای سرگشاده خطاب به «آیت الله هاشمی رفسنجانی» و «سید محمد خاتمی» ضمن آن که این دو را رهبران جنبش اصلاحات در ایران قلمداد کرده دلنگرانه متقاضی آن شده تا ایشان هر چه سریع تر تکلیف توده های اصلاح طلب را از طریق اجماع سازی بین دو کاندیدای موجود (روحانی ـ عارف) در انتخابات ریاست جمهوری روشن سازند.
هر چند نامه دکتر زیباکلام به ظاهر در نقد عوامفریبی جناح مقابل نوشته شده اما شوربختانه خامه دکتر نیز مملو و آغشته از عوامزدگی و بلکه عوام فریبی است به ویژه آنجا که نقش عقبه سیاسی هاشمی رفسنجانی در روی کار آوردن ناخواسته محمود احمدی نژاد در سال 84 را نادیده گرفته و همه اهتمام خود را صرف سیاه نمائی از وضعیت کشور از فردای به قدرت رسیدن احمدی نژاد و عقبه اصولگرای ایشان از سال 84 به بعد می کنند. (در این زمینه نگاه کنید به مقاله دزد سوم)
اما بیرون از سیاه نمائی و دل نگرانی های دکتر زیباکلام خوب است ایشان به این پرسش جانسوز پاسخ دهند که بر اساس کدام حجت و قرینه و ادله و فهم و صوابدید و صلاح دیدی جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی (مُنجی و نامزد مورد وثوق آقای زیباکلام) تاکنون اقدام به انجام توصیه جناب آقای زیبا کلام نکرده اند؟
آیا دکتر زیبا کلام تصور می کنند جناب آقای هاشمی رفسنجانی با بیش از نیم قرن سابقه فعالیت سیاسی تا این اندازه فراست و ذکاوت ندارند تا مانند دکتر زیبا کلام دل نگران بلاتکلیفی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان باشند؟
آن هم هاشمی که از ابتدا انگیزه ورودش به انتخابات را دغدغه مملکت و حفظ و تقویت منافع ملی اعلام کرد و هم زمان با نامه سرگشاده دکتر طی نشست با اعضای مجمع مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به حضار اظهار داشتند:
«آنچه كه بیش از آبرو و حیثیت سیاسی افراد مهم است، حفظ انقلاب و نظام اسلامی است كه مرهون مجاهدت های حضرت امام (ره) و خون شهیدان می باشد. .. همه باید تلاش كنیم كشور را از گردنه های سخت مشكلات اقتصادی و معضلات بوجود آمده عبور دهیم ... باید مسولان شرایط ایجاد حماسه سیاسی در كشور را فراهم كنند تا شاهد تشكیل دولتی فراگیر با حمایت اكثریت آحاد مردم از سلایق مختلف باشیم.»
هاشمی که علی رغم رد صلاحیت اش توسط شورای نگهبان علی الظاهر تا آنجا خویشتن داری کرد که حجت الاسلام علی یونسی «وزیر اسبق اطلاعات» در دولت اصلاحات در توصیف شخصیت ایشان اظهار داشت:
« ... هاشمی مادر انقلاب است نه دایه آن (!) در حالی که عده‌ای تلاش می‎کردند که با رد صلاحیت کردن هاشمی او را در برابر نظام و رهبر قرار دهند اما هاشمی خود را فدا کرد و این ستم‌ها را به بهانه‌ای برای جبهه‌گیری در برابر نظام تبدیل نکرد.»
علی رغم این نمی توان چشم خود را بر روی این واقعیت بسته نگاه داشت که نوع رفتار هاشمی رفسنجانی بعد از اقدام شورای نگهبان در رد صلاحیت ایشان قرابت چندانی با رفتار مادرانه نسبت به انقلاب نداشت و ندارد!
برای اثبات این ادعا شایسته است دکتر زیباکلام پاسخ پرسش های زیر را در ذهن خود واکاوی نمایند:
نخست آنکه وقتی دکتر حسن روحانی از ابتدای ورودش به عرصه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری با صراحت خبر از آن می داد که هاشمی رفسنجانی شخصاً و مکرراً و با صراحت طی ملاقات خصوصی با ایشان تاکید بر عدم نامزدی خود کرده و علی رغم چنین ادعائی که «قطعاً دروغ هم نبوده» آقای هاشمی بر خلاف وعده خود به حسن روحانی در انتخابات ثبت نام کرد (!) اکنون آقای زیباکلام بر چه مبنائی اصرار می ورزند که هاشمی باید حسن روحانی را مورد حمایت خود در رقابت های ریاست جمهوری قرار دهد!؟
گیریم آقای هاشمی بر فرض محال (!) حمایت خود را پشتوانه آقای روحانی نیز قرار دادند در آن صورت چنین حمایتی تا چه اندازه به روحانی اعتبار می دهد و بکارش می آید وقتی ایشان تا آخرین لحظه توسط آقای هاشمی رفسنجانی «بازی خورد» و «سر کار» گذاشته و بنوعی تحقیر شد!؟
اما پرسش مهم تر آنست که چرا خود فریبانه و عوام فریبانه رفتار هاشمی بعد از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان را بزرگواری و متانت و مواجهه مادرانه ایشان با انقلاب فهم و معنا می کنند!؟
آقای زیباکلام آیا واقعاً نمی توانند بفهمند که آقای هاشمی چنانچه صادقانه دغدغه منافع ملی و حماسه سیاسی داشتند چشم انتظار نامه سرگشاده ایشان نمانده و علی رغم رد صلاحیت اش، نسبت به نامزدهای جایگزین سکوت اختیار نکرده و بلافاصله در فردای اعلام رد صلاحیت کمپین حمایت از روحانی به راه می انداخت!؟
آیا جناب آقای زیباکلام واقعاً متوجه دلیل سکوت و بی عملی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات پیش رو نیستند!؟
صرف نظر از خوشآیند یا ناخوشآیند جناب آقای دکتر زیباکلام، گریزی از این واقعیت نمی توان داشت که هاشمی رفسنجانی به سنت مالوف همواره دغدغه آن را داشته و دارند که «تک ستاره پر درخشش در آسمان سیاست ایران» باشند. بر همین اساس است که تا دیروز که «درست یا غلط» خود را بر تارک اقبال شهروندان می دید و بقول دکتر زیباکلام «با نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری موج شیدائی از خود را در ایران با نامزدی اش به راه انداخت» زندگی شیرین بود و دنیا رنگی (!) اما وقتی بنا به هر دلیل موجه یا ناموجهی صلاحیت ایشان رد شد. بطرفة العینی سکوت و رخوت و انفعال و بی تحرکی و بی انگیزگی بر ایشان عارض شد!
جناب آقای زیبا کلام!
مادر اگر مادر باشد اولویت اش تحت هر شرایطی قبل از خود و منویات خود، منافع طفل است و برای بقای طفل قید مصالح خود را می زند! نه آنکه حال که خود رد صلاحیت شده بکوشد با بی عملی و بقول دکتر زیباکلام «بلاتکلیف گذاشتن توده های چشم انتظار ایشان» موجبات کم فروغی در انتخابات را فراهم کند تا بعد بتواند با «پوزخند به حریف» انتقام گیری کرده و با زبان بی زبانی به ایشان پیغام دهد:
وقتی من را حذف می کنید باید هزینه اش را هم از طریق کم فروغی انتخابات بدهید ولو آنکه به ظاهر بگوید: «مسئولان باید موجبات تحقق خواست رهبری را فراهم کرده و انتخابات را مبدل به حماسه سیاسی کنند» و در باطن با خود چنان زمزمه کنند که:
دیگی که برای من نجوشد! بگذار در آن «شرنگ»! جوشد.
به تعبیری دیگر بی انگیزگی هاشمی رفسنجانی در اعلام حمایت از حسن روحانی یا محصول وقوف ایشان از بی شانسی روحانی جهت پیروزی در انتخابات است و بدین ترتیب نمی خواهد اعتبار خود را هزینه «نامزدی محکوم به شکست» کند و یا ریشه در بی اهمیت تلقی شدن پیروزی روحانی و هر نامزدی دیگر در این انتخابات برای هاشمی رفسنجانی دارد!
این امر بدآن معناست که اشتیاق و مقصود انحصاری هاشمی در انتخابات پیش رو تنها رئیس جمهور شدن خودش بود. لذا وقتی شورای نگهبان بنا به هر دلیلی این «فرصت آخر» را از هاشمی رفسنجانی گرفت! دیگر برای هاشمی تفاوتی نمی کند فاتح ساختمان ریاست جمهوری حسن روحانی باشد یا دکتر عارف یا سعید جلیلی! مهم آن است که ایشان در خزان عمر و در آستانه 80 سالگی آخرین فرصت جهت نشستن بر کرسی ریاست جمهوری در قامت منجی و ثبت نام خود در تاریخ جهت تعقیب و تحقق پروژه های مطمح نظر و معوق مانده اش را از دست داد.


۴ نظر:

ناشناس گفت...

البته شما ماندن روحاني را از كياست هاشمي دانسته بوديد در مقايسه با احمدي نژاد!
م.ب.

داریوش سجّادی گفت...

هنوز هم می دانم اما این نافی دل چرکینی روحانی از بی اخلاقی هاشمی نمی تواند باشد

ناشناس گفت...

آقای محمد اآیتی در خراسان جنوبی گفته آقای دکتر عارف ۴۸ساعت مانده به انتخابات انصراف می دهد به نفع آقای روحانی محمد ایتی رئیس ستاد حسن روحانی است و درضمن و قرار است محمد خاتمی و آیت الله رفسنجانی از روحانی حمایت گند

ناشناس گفت...

akh ke,,,, inghadr delam mekhad khele zeyad albateh,,,, rafsanjane az rohane hemayat konad ae khoda meshavad 1 bareh degar in mard maghroor khodeee asleash ra neshan dahad vaghean meshavad !!!! khash ke beshavad