۱۳۹۵ مهر ۲۳, جمعه

منم کدخدا!


بنا بر خبر منتشره توسط اداره ثبت فدرال آمریکا در سیاهه اسامی افراد اهدا کننده هدایا به مقامات آمریکا طی سال های اخیر نام آقایان ظریف وزیر خارجه ایران در کنار عباس عراقچی و حسین فریدون نیز قرار دارد که به ترتیب آقای ظریف اقدام به اعطای کتاب ـ نقاشی استاد فرشچیان به جان کری کرده و آقایان عراقچی و فریدون نیز هر کدام یک قالیچه هزار و اندی دلاری به وندی شرمن اهدا نموده اند!
سنت «تبادل» هدیه رسمی متداول و دیپلماتیک است که بصورت عرفی در ملاقات دیپلمات ها و شخصیت های سیاسی با همتایان خارجی خود انجام می پذیرد.
بر همین منوال بهار سال ۲۰۰۰ طی دیدار از موزه جان اف کندی در شهر بوستون توانستم ست جواهرات برلیان چند صد هزار دلاری که محمدرضا شاه سال ۴۱ و در ضیافت شام با کندی و ژاکلین در کاخ سفید به همسر رئیس جمهور وقت آمریکا هدیه کرده بود را ببینم. هر چند کندی و ژاکلین در اقدام متقابل به اهدای یک کراوات مستعمل به انضمام یک نقاشی آبرنگ از دوران دانشجوئی کندی اکتفا کردند!
اکتفائی که موجبات تکدر خاطر فریده دیبا مادر فرح را فراهم کرد تا بعدها به زبان طعنه بگوید:
هدایای رئیس جمهور آمریکا و همسرش حتی یک دلار هم ارزش نداشت! در حالی که محمدرضا برای خرید آن جواهرهای عتیقه صدها هزار دلار هزینه کرد!
البته آنچه که فریده دیبا نمی دانست آن بود که برخلاف پادشاه وقت ایران که می توانست با فراغ بال دست در خزانه کرده و با ثمن بخس اموال بیت المال را بدون نیاز به پاسخگوئی به هیچ مرجعی هزینه خاصه خرجی ها خود کند در آمریکا و روسای جمهور و دیگر مقامات کشور برای یک دلار خرج کردن های حکومتی شان نیز می بایست پاسخگو باشند و به همین اعتبار دست شان در چنین ولخرجی های شاهانه ای بسته است.
اما نکته مغفول در ماجرای هدیه دادن کنونی مقامات ایران به همتایان آمریکائی آن است که همان طور که در ابتدا ذکر شد سنت «تبادل» هدیه رسمی دیپلماتیک و پذیرفته شده در ملاقات های دو جانبه بین دولت ها و کشورها است اما مشروط بر آنکه بین طرفین روابط رسمی و دوستانه برقرار باشد و در مورد کشورهائی مانند ایران و آمریکا که بیش از ۳۸ سال است روابط سیاسی شان قطع شده و برخوردار از رویکردها و مناسبات خصمانه و نارفیقانه با یکدیگرند اعطای هدیه امر متداولی نیست خصوصاً آنکه این هدیه دادن بیرون از تبادل و بصورت یک طرفه صورت گرفته و طرف آمریکائی رغبتی از خود جهت اقدام متقابل نشان نداده!
بدین اعتبار ظاهراً طرف ایرانی در اعطای هدیه به همتایان آمریکائی تاسی به «مولانا» کرده و با رویکرد «باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی ـ گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو» مشعوف از دلشدگی در مهابت و جلالت کدخدا و پذیرش مهتری و برتری ایشان، آئین دیپلماتیک را قربانی رسم دلشدگی کرده و بمنظور باز کردن جای در دل حبیب و کسب لطف یار و نظر خریدار گماشتگان کدخدا متوسل به چنین نُنُر بازی غیر دیپلماتیکی شده اند!
اسباب عبرت آنجاست که ایرانیان ۲۵۰۰ سال پیش پادشاهی بنام کوروش داشتند که به شهادت حجاری های کاخ آپادانای تخت جمشید و به اعتبار گل نوشت بجای مانده از بقایای امپراطوریش به سنت سالیانه در پرسپولیس بر تخت می نشست و با پذیرش هدایا و پیشکش پادشاهان تحت امرش از سرتاسر امپراطوری، موالی اش را آنگونه عتاب می کرد که:

منم کوروش! شاه شاهان.
‌چون مهر سایه گستر، به بابل درآمدم. به شادی و خوشی در کاخ شاهانه نشیمن گزیدم.
مردوک خداوند بزرگ از کارهای نیکم شاد گشت و از روی مهر مرا آفرین گفت ... همه پادشاهانی که در کاخ های شان در چهار سوی زمین زندگی می‌کنند از دریای بالا و پایین و همه شاهان کشورهایی که در چادرها زندگی می‌کنند مرا پیشکش‌های سنگین آوردند و در بابل پای مرا بوسیدند.

و ظاهراً امروز ایرانیان می بایست کلاه خود را بالاتر بگذارند که بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال از لن ترانی های کوروش شان اکنون و به برکت تدبیر پایوران دولت «تدبیر و امید» ایرانیان از این توفیق برخوردار شده اند که سیاستمداران شان ظفرمندانه تاریخ را «مهندسی معکوس» فرموده و با حاذقیت توانسته اند مهتران کاخ سفید را بر اریکه قدرت شناسائی کرده و با برسمیت شناختن نظم کدخدا سالارانه واشنگتن لبیک گوی «منم کدخدای» باراک اوباما شوند و سرخوشانه پیشکشی برای سر سلامتی اش توشه راه کنند!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

آنچه که برای این بنده در مورد کدخدای شما جالب و سوال برانگیز بوده و بنظر من آنچنان مسئله مهمی هم است که میتوان در سطح یک تزدکترای سیاسی روی آن کار کرد این است که ، چرا از این دیدگاه غلط خودش که میگوید : دشمن دشمن ما دوست ماست تا کنون درس وعبرت نگرفته ؟ حال آنکه دشمن دشمن ما همکار ماست و درحمایت از این همکار باید سنجیده و محتاط عمل کرد . فاصله زیادی است میان دوستی وهمکاری . مثلا" در افغانستان با حمایت کامل و بی حد و مرز از چریکهای افغان در جنگ با شوروی ، سگی را خلق کرد که پاچه صاحبش را بگیرد . القاعده و طالبان . بیل کلینتون هم در یکی از مناظرات دور اول انتخابات ریاست جمهوری خود با جرج بوش پدر به همین مطلب در رابطه با جنگ اول آمریکا در خلیج فارس برای بیرون راندن عراق از کویت اشاره کرد . " ما بی رویه از حکومت صدام حسین حمایت کردیم . چون گفتیم عراق دشمن دشمن ماست پس دوست ماست " آمریکا با همین سیاسیت غلط همیشگی بدون تحقیق و شناخت درست ساختار فکری و فرهنگی از دشمنان و مخالفین بشار اسد حمایت کرد . به این امید که با تجهیز و مسلح کردن آنها بتوان در کوتاه مدت حکومت بشار اسد را سرنگون کند . نتیجه بوجود آمدن گروه وحشی داعش شد ، که پای خود آمریکا را هم به مهلکه جنگ در خاورمیانه بکشاند . البته ما هم همین اشتباه راهبردی را از ابتدای انقلاب در مورد سوریه داشتیم . حمایت بی چون چرا ازحکومت سرکوبگر حافظ اسد و بشاراسد با این دید گاه که چون سوریه دشمن اسرائیل و در راستای استراتژی ما قرار گرفته پس دوست ماست !

ناشناس گفت...

اگر از پول خودشون دادن غلط كردند. اگر از پول ملت دادند غلط زيادي كردند. خدا رحمت كند مرحوم مصدق را كه از پول خودش قاليچه به وكيل ايران داد كه ظاهرا حق الوكاله نگرفته بود. در اين ميان مجلس ايران هم كه خواب است.