آیت الله نوری همدانی با اشاره به تجمع عده ای در پاسارگارد اظهار داشته اند:
تعجب میکنم چه طور میتوانند در مزار کوروش جمع شوند، همان شعارهایی که برای رهبر معظم انقلاب میدهیم، برای کوروش بدهند و باز ما زنده، نشسته و تماشاگر هستیم.
هم زمان آقائی بنام عالی پیام مشهور به «هالو» نیز در این مراسم شرکت داشته و ضمن تمجید از کوروش ایشان را در مقام مروج راستگوئی در ایران مورد ستایش قرار داده.
گذشته از آنکه مطابق ویدیوهای تهیه شده از آن مراسم حضار از عمق احیاناً شعف و لابد توام با شعور شعار می دادند:
آزادی اندیشه ـ با ریش و پشم نمیشه!
اولا مزید اطلاع آیت الله همدانی باید معروض داشت چندان بابت این تجمعات دلنگرن نباشید. مطمئن باشید از دل چنین تجمعاتی هیچ آبی گرم نمی شود و تنها لطف اش آن است که بدانوسیله و بنحو احسن از آمار قابل استناد جماعت خجسته دل موجود در کشور می توان برخوردار شد.
از جمله وقتی هالوی شان کوروش شان را بابت راست گو گستری ستایش می کند در حالی که داریوش شان در کتیبه هگمتانه به صراحت دست تضرع جانب خداوند برداشته و سرخورده از شدت دروغگوئی ایرانیان از خداوند می خواهد کشورش را در کنار قحطی و دشمن از گزند دروغ گوئی مبتلابه ملتش نیز مصون نگاه دارد!
گذشته از آنکه این بنده های خدا را نباید جدی بگیرید چرا که اگر در تاسی خود به کوروش شان جدی بودند لااقل بجای کوروش پرستی ارزنی اهتمام می ورزیدند تا از وصایی منتسب به کوروش شان الگوپذیری داشته باشند.
به تاسی از عزیز نسین که از جانب آدم فرزندان خود را انذار می داد که بچه های من آدم باشید! اکنون این کوروش پرستان نیز تا زمانی که نمی توانند یا نمی خواهند عامل به فضائل منتسبه به کوروش شان باشند و نمی توانند «کوروش باشند» نه ایشان را جدی بگیرید و نه بابت ظهور و بروزشان نگران باشید.
نمونه مضحک بودن شان، شعار شان (آزادی ندیشه ـ با ریش و پشم نمیشه) است.
حالا بگذریم که همان کوروش شان و سربازانش مستظهر به انبوهی از ریش و پشم بودند اما یکی نیست تا به این امت همیشه در صحنه کوروش بفرماید:
برادران و خواهران آی کیو! بقول پروین اعتصامی: گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست!
فارغ از آن که تمثال مبارک تان با ناب ترین ریش تراش های برند فیلیپس یا پاناسونیک عاری از ریش و پشم شده باشد یا نباشد اما آزادی اندیشه منوط به برخورداری از اندیشه است و بودن یا نبودن مقدار معتنابهی ریش یا پشم در منتهی الیه وجنات تان کمترین دخلی در برخورداری تان یا عدم برخورداری تان از اندیشه و مطالبه آزادیش نخواهد داشت.
بقولی شما بدم! بخواب و بدم. یا بقولی دیگر شما بیاندیش و بکوش تا صاحب اندیشه شوی ولو آنکه از حیث پشمآگینگی اشبه به حضرت گوریل باشید!
۴ نظر:
جناب سجادی عزیز فرموده اید:
"...داریوش شان در کتیبه هگمتانه به صراحت دست تضرع جانب خداوند برداشته و سرخورده از شدت دروغگوئی ایرانیان از خداوند می خواهد کشورش را در کنار قحطی و دشمن از گزند دروغ گوئی مبتلابه ملتش نیز مصون نگاه دارد!"
1-از کجای این گزاره که خداوند کشور را از دروغ (و خشکسالی و دشمن) حفظ کند می توان نتیجه گرفت که ملک ایران آغشته به دروغگویی بوده؟ مگر وقتی کسی دعا کند که خدا او را در آغوش امن خود سلامت بدارد به این معنی است که آن شخص در حال حاضر مریض است؟ یا به این معنیست که اکنون سالم است و خواستارحفظ سلامت فعلی در پناه الهی است؟ کدامیک؟ و توجه میفرمایید در آن کتیبه ذکر شده که مارا از این سه شرّ "حفظ" کند نه این که "خلاص" کند و شما خود سخندانید و تفاوت از زمین تا آسمان این دو فعل را میدانید.
2-فرضاً که نتیجه گیری شما درست باشد، لاجرم دو شرّ دیگر یعنی خشکسالی و دشمن هم باید با همان منطق شما، گریبانگیر ایران در زمان ثبت این کتیبه باشند، یعنی در سراسر ایران مردم از قحطی در حال مرگ باشند و دشمن خانه به خانه را اشغال کرده باشد، که خود بهتر از من میدانید هرگز چنین چیزی در آن تاریخ نبوده، که اگر وجود داشته اصلا پادشاهی نبوده که کتیبه بنگارد.
3-در بیانات مقام معظم رهبری بارها و بارها کلمه دشمن تکرار شده و میشود و ایشان به درستی دلیل تکرارآنرا فرمودند که همان هشدار و بیدار باش است و هیچ ربطی به این ندارد که اکنون کشور در اشغال دشمن است. به نظر شما با این همه تکرار کلمه دشمن از سوی ایشان، ایران توسط دشمن اشغال شده، اگر چنین است پس حضرت ایشان کجای این حاکمیت ایستاده اند که دشمن راست راست در مملکت میچرخد؟
4-آیا میدانید بیشترین شرکت کنندگان در این مراسم بختیاری ها بودند که از استانهای دیگر آمده بودند و حتما میدانید بیش از 90 درصد شهیدان دلاور بختیاری در خط مقدم شهید شده اند که همین یک قلم برای اثبات رشادت و ایثارشان کافی است و اگر چنین روحیاتی در آنان و سایر همرزمانشان نبود معلوم نبود چه بلایی بر سر انقلاب و اسلام و تمامیت ارضی ایران اسلامی می آمد که شما همه را چنین بی رحمانه با چوب طعنه ی خود یکجا نواخته اید و مطمئن باشید اگر جنگی دوباره باشد که هست، باز هم اینان قبل ازمن و شما و حضرت آیت الله نوری همدانی ها، سینه ی خود را سپر تیر بلای دشمن می کنند که کرده اند، بروید و مبارزان ایرانی داعش را آمار بگیرید.
5-با شما هم نظرم که جماعت گرد آمده نه تنها کوچکترین خطری برای ایران ندارد که فواید بی شمار دارد که بماند، و برای آنکه میفهمد و میداند هیچ توضیحی لازم نیست!
6-در آخر پیشنهاد من این است که بهتر نبود به جای عکس حاضر، تمثال مبارک خود را قرار میدادید تا ما تماشگر "ریش و پشم" دانایی و همه چیز دانی و فهم و شعور انصاف می بودیم؟ دریغ نفرمایید...!
منتظرپاسخ حضرتعالی هستم؟
نگارنده متن بالا، بسیار مناسب و متناسب، عریضه آورده اند!
داری یوش خان سجادی، بس کمی بیش از اندازه، کُری میخوانند!
جالبست که، درجهٔ تملق از حضرت آقا نیز اینروزها، اندکی فزونی یافته!
نیاز به تکرار دارد؛
کاش به جای تصویر آن حیوان بیچاره، از خود کمی مایه گذاشته، تمثال مبارک خویش را، دستمایه تلنگر، انگاره میداشتین!
کاملا طبیعی است که 90 درصد شهیدان، در خط مقدم شهید شده باشند. خوب دوست عزیز، آنجا درگیری بیشتر و شدیدتر است و طبیعتا میزان کشتگان نیز بیشتر.
همین نگاه قومی به شرکت کنندگان در دفاع هشت ساله، و سهمخواهی بابت رشادتهای دیگران کاملا در تعارض با قصد و نیت آن دلاورمردان است.
در رابطه با وجود دشمن در زمان داریوش، کافی است یکبار با دقت کتیبه بیستون را بخوانید. دوران پادشاهی داریوش و علی الخصوص سالهای اولیه، سراسر جنگ و شورش بوده است؛ در هر گوشه ای از قلمرو مردمی که پادشاهی او را نمی خواستند علیه وی می شوریدند. منظور داریوش از "دشمن"، دقیقا همین مخالفان بوده است.
در رابطه با خشکسالی نیز باید گفت که این مساله کاملا واضح است که فلات ایران، همواره از بی آبی در رنج بوده و ایران کشوری است کم آب که همواره در خطر خشکسالی بوده است.
بزرگداشت کوروش هخامنشی همانقدر منطقی است که بزرگداشت چنگیز و آتیلا و امثالهم. کوروش نیز مانند دیگر کشور گشایان، با تاراج و کشتار مردمان و ویران نمودن آبادانی ها قلمرو خود را گسترش داد. چگونه می توان از یک خونریز، تمجید کرد و رنجهای انسانهای کشته شده توسط وی را نادیده گرفت؟؟
منشور حقوق بشر کوروش، از آن دروغهای شاخدار است که بسیاری آن را باور کرده اما حتی یکبار هم آن را نخوانده اند.
مثلا گفته می شود که پس از فتح بابل کوروش اجازه داد که مردم بر سر کیش پیشین خود بمانند و این تصمیم او را به عنوان آزادی مذهبی تلقی می کنند.
آخر پدر آمرزیده ها، مردم بابل که قبل از کوروش هم داشتند همان خدایان خود را پرستش می کردند؛ دیگر چه منتی است که بر سرشان می گذاریم؟
حضرت آدم گفت : فرزندان من آدم باشید ، دیگران را نمی دانم شدند یا نه اما شما یکی نشدی . داریوش دعا کرده است و این وصیتی خوب بوده است . دوم این که کسی در آبان 57 فکر نمی کرد انقلابی بشود اما شد . آن شعار هم یک شعار گل درشت سیاسی است که یعنی برو کنار بزار باد بیاد . سوم این که نگرانی آن اقا به جاست . می ترسد گلیم را از زیر پایش بکشند بیرون . از زیر پای شاه کی کشید ؟ همین ها بودند . وقتی آقای رفسنجانی می گوید : اگر مارا نخواهند باید برویم ، یعنی حواستان را جمع کنید . احمد توکلی که از فساد می گوید : چون می ترسد همان فرزندان کوروش که یکی از آن ها شما نباشد تومار این نظام را در هم خواهند پیچید چون به قول آقای جوادی املی از زبان یکی از ائمه اطهار : حکومت با گناه برپا می ماند اما با جور و ستم نه .
مراقب سلامتی تان باشید آقا .
ارسال یک نظر