۱۳۹۵ مهر ۱۵, پنجشنبه

تراوش کوزه!


دکتر محمود سریع القلم طی مصاحبه با نشریه «سیاست نامه» از منظری آسیب شناسانه پیرامون دلائل ناکامی طرح های توسعه در ایران ضمن تاکید بر فقر اندیشه «اقتصاد محور» در کشور و با تاکید بر اقتصاد محوری کامیابانه در آمریکا، ابراز داشته اند:
من همه تحصیلاتم را در آمریکا بوده‌ام و همه دوره‌ها هم در علوم سیاسی ـ روابط بین الملل کار کرده‌ام. تفاوتی که آمریکا با اروپا در این دو رشته دارد این است که حداقل ۳۰ درصد علوم سیاسی ـ روابط بین‌الملل آمریکا بحث اقتصاد است. من سال ۱۳۵۵ دانشجوی سال اول دانشگاه بودم و در سال ۱۳۶۶ هم دکترایم را گرفتم و در این سال‌ها به وضوح تجربه کردم که ۳۰ درصد متون در رشته‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل اقتصادی، اقتصاد سیاسی است.
یک سوم اساتید در دانشکده‌ای که من در آن درس خواندم اقتصاددان بودند؛ یعنی در مسایل تجارت، اقتصاد بین‌الملل، اقتصاد سیاسی بین‌الملل، مسایل مالی جهانی و امور بانکداری تخصص داشتند. این حوزه‌ها در دانشکده روابط بین‌الملل، جزو متون سیاسی محسوب می‌شدند. این امر به طور طبیعی بر دانشجویی که در آمریکا درس می‌خواند اثر می‌گذارد. بخشی از تحصیلات چنین دانشجویی متون اقتصادی است که علاقه من به موضوع توسعه نیز از اینجا ناشی می‌شود. من در دانشکده‌ها و دانشگاه‌هایی درس خوانده‌ام که نیمی از متون درسی آنها در رابطه با مسایل اقتصاد سیاسی توسعه در جهان بوده است.

سریع القلم همچنین طی مصاحبه با روزنامه اعتماد نیز ابراز داشته:
تجربه نشان داده که حکمرانی با مبانی رئالیسم و نئورئالیسم جواب می‌دهد. هر کشوری که بر اساس ایده‌آلیسم بخواهد تصمیم بگیرد و ذهنش را شکل دهد، دچار فراز و نشیب خواهد شد ... ذات سیاست، رئالیستی یعنی فهم واقعیت‌هاست.

اقاریر صادقانه سریع القلم حکم رباعی شیخ بهائی دال بر «از کوزه همان برون تراود که در اوست» را عهده داری می کند که به اعتبار همین صرافت می توان این واقعیت را به سریع القلم گوشزد کرد:
ایشان اشتغال به تحصیل در کشوری داشته اند که ماهیت و رسمیت و موجودیت و تمامیت اش مبتنی بر «سرمایه سالاری» است و بالتبع دانشگاه ها و سرفصل های تدریس در دانشگاه ها و رسالت دانشگاه ها و خروجی دانشگاه ها در چنان نظام سرمایه سالار و اقتصاد محوری نیز باید مبتنی بر تربیت و تولید کارشناسانی باشد که بر اساس آن ماهیت پول سالار و اقتصاد محور بتوانند مشق مُکنت و املای تجارت و استحصال ثروت فرمایند.
بدین منوال طبیعی خواهد بود چنان کارشناسی نتوانند اندوخته های آنتولوژیکال خود را در خدمت نظامی ایدئولوژیکال درآورند و بر همین اقتفا است که کارشناسان مزبور طی ۴ دهه گذشته نتوانسته اند به درک ذات و گوهر و غایت مطمح نظر نظام آرمان محور پسا انقلاب اسلامی نائل آیند تا بدانوسیله بتوانند به حظ خدمت رسانی به چنان نظامی واصل آیند.
چالش اصلی در منازعه توسعه سیاسی ایران، هژمونی و قیادت حاملان اندیشه «پول محور» با سیادت و صرافت حکومتی «اخلاق محور» است که می کوشد با نفی مناسبات سرمایه سالار آمریکائی، قد رعنای ملت خود را در خلعت و کسوت «معرفت سالاری» مهندسی و محدثی کند. (*)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* ـ توضیحات بیشتر را در مقالات زیر ببینید:

هیچ نظری موجود نیست: