۱۳۹۵ آبان ۲۷, پنجشنبه

کژراهه!



آقای الیاس حضرتی از یک موضع خیراندیشانه پیرامون شدائد سال ۸۸ ضمن شرح کشافی از تلخی های آن سال در نهایت بر این خواست ابرام ورزیده اند که:
متاسفانه آن حادثه هنوز هم تلخ و عذاب‌آور است زیرا هنوز هم بهانه تفرقه و شقاق است و باید با هم راهی برای اختلافات و مشكلات و حوادث تلخ و صحنه‌های تلخی كه در سال ٨٨ ایجاد شد، پیدا كنیم، تا بتوانیم نیروهای انقلاب را به مسیری كه به نفع نظام و انقلاب باشد، برگردانیم.

رغم حسن نیت محسوس و صحت دغدغه های مشهود «حضرتی» از نقارهای مبتلا به از قبال جدال های شهرآشوبانه ۸۸ اما نمی توان یک واقعیت را نادیده انگاشت دائر بر آنکه «۸۸» جناح بندی متداول و متعارف در قشربندی سیاسی ایران را از استاندارد خارج کرد و قطبیتی که تا قبل از ۸۸ معطوف به رقابت بود را بیرون از قاعده مُبدل به عداوت کرد.
تا پیش از «۸۸» این امکان مُیَسّر بود تا از بطن مجادلات و منازعات و رقابت های سیاسی در ایران نهایتاً طرفین به یک مفاهمه یا ترک مخاصمه در چارچوب منافع ملی دست یابند. اما تلخ کامانه گریزی از این واقعیت نمی توان داشت که از ۸۸ به بعد حریم ها بین مرکزیت و محوریت نظام با بخشی از بدنه سیاسی کشور در اردوی اصلاح طلبی پاره شد و لاجرم از جوار این نقار نیز مواجهه بین این دو بصورتی اجتناب ناپذیر ماهیتی حذفی و آشتی ناپذیر پیدا کرد.
آقای حضرتی و امثال ایشان نیز به اعتبار فعال بودن و مانائی این گسل، گریزی از این واقعیت نمی توانند داشته باشند که ابتکار عمل برای برون رفت از این موقعیت ناخوشآیند در دست اصلاح طلبان است تا مسیر رفته را بازگردند و با تنزه طلبی از آغشتگی جنبش شان به پلشتی نارفیقان و نارفیقی کردن شان با هم خانواده های انقلاب شان و لحاظ مرزبندی بر اساس محورهای برسمیت شناخته شده در نظام، موجبات بازتولید فضای سالم سیاست ورزی خود در مجموعه نظام را فراهم آورند.
واقعیت غیر قابل کتمان آن است که این بخش از اصلاح طلبان بودند که در آشوب ۸۸ اسیر جو شده و هیجان زده از قبال همین جو گرفتگی «گارد ریلهای نظام» را درنوردیدند و سر از کژراهه در آوردند.
هر چند هنوز هم دیر نشده و اصلاح طلبان مزبور کماکان از امکان و فرصت بازگشت از راه طی شده برخوردارند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مگر خاله بازی است

هیچ نظری موجود نیست: