بعد از گذشت بالغ بر ۵۰ سال از خوانش ترانه معروف «تصور کن ـ Imagine» با اجرای هنرمندانه «جان لنون» ظاهراً مانائی معانی بکار گرفته شده در آن سروده (صرف نظر از فرازهای دین ستیزانه اش) تا آن اندازه برخوردار از جاذبه بوده تا اینک آقای هاشمی رفسنجانی را نیز با تاسی از «بیتل ها» به صرافت بدی و مذمت توپ و تفنگ و ارتش بیاندازد!
تنها با این تفاوت که بیتل ها و بیتلیسم فرزند زمانه خویش بودند و جنبشی را نمایندگی کردند که در دوره خود نوعی شورش گری و عصیان اجتماعی و مدنی علیه مناسبات سکتاریسیتی در حد فاصل دو اردوگاه امپریالیستی شرق و غرب بود و بر همین اساس جان لنون و ترانه «ایمَجین اش» به عنوان کیفرخواستی علیه جنگ سرد و مناسبات میلیتاریستی ناشی از جنگ سرد، در حافظه تاریخی مردمان دهه ۷۰ ثبت و ضبط شد.
بدین اعتبار اگر برای بازخوانی «ایمَجین» در حال حاضر و در فضای ایران مجالی باشد قطعاْ جان لنون جدیدی بیرون از اندازه های آقای هاشمی را می طلبد تا این بار «تصور کن» را بدین شکل بازخوانی کند:
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته!
تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه است
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش بس!
نه بمب هسته ای داره، نه بمب افکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی ذاره!
همه آزادِ آزادن، همه بی دردِ بی دردن
تو روزنامه نمی خونیم «مهدی ها اختلاس» کردن!
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته!
تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه است
تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش بس!
نه بمب هسته ای داره، نه بمب افکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی ذاره!
همه آزادِ آزادن، همه بی دردِ بی دردن
تو روزنامه نمی خونیم «مهدی ها اختلاس» کردن!
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر