آغاز پایان حکومت آل سعود.
گفتگوئی با آقای ژاپه یوسفی مسئول اندیشکده مطالعاتی هما در ایالات متحده آمریکا پیرامون تبعات «شکستن وتوی مصوبه حق شکایت از حامیان تروریسم توسط سنای آمریکا»
تاریخ مصاحبه، 28 سپتامبر 2016
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرسش:
حدود سه سال پیش که قیمت نفت در محدودهٔ بشکهﺍی 95 تا 105 دلار در نوسان بود، شما سقوط قیمت نفت را، پیش بینی کردید و در مصاحبهﺍی تحت عنوان «مثلث نفت» که در هفتهﻧﺎمۀ اعتماد (انتشار: 30 دسامبر 2013 صفحۀ 14) چاپ شد، گفتید:
حدود سه سال پیش که قیمت نفت در محدودهٔ بشکهﺍی 95 تا 105 دلار در نوسان بود، شما سقوط قیمت نفت را، پیش بینی کردید و در مصاحبهﺍی تحت عنوان «مثلث نفت» که در هفتهﻧﺎمۀ اعتماد (انتشار: 30 دسامبر 2013 صفحۀ 14) چاپ شد، گفتید:
«به همان نسبت که، تولیدات نفت و گاز در امریکا افزایش پیدا می کند به همان نسبت یا باید تولیدات دیگران کاهش پیدا کند یا بحران بوجود آید تا قیمت نفت و گاز در بازار بین المللی دچار کاهش نشود. در غیر این صورت با افزایش عرضۀ نفت در بازار، امریکا دچار تورم منفی (Deflation) خواهد شد که این بزرگترین خطر برای امریکاست»
سپس، شما غرامت گیری از عربستان را، بعنوان راه نجات امریکا پیشنهاد کردید و گفتید:
حالا فرض کنیم که امریکا بتواند از لحاظ قانونی دولت عربستان را به عنوان حامی تروریست معرفی کند و از بابت عملیات 11 سپتامبر سال 2001 میلادی به دنبال غرامت باشد. آنوقت می تواند به اهداف زیر برسد:
1. بلوکه کردن اموال عربستان در امریکا و اروپا.
2. مدیریت میزان عرضۀ نفت عربستان در بازار جهانی.
3. غرامت گیری از فروش آیندۀ نفت عربستان.
4. معرفی عربستان بعنوان اصلی ترین نهاد حامی تروریست از آغاز درگیری شوروی در افغانستان تا به امروز.
5. تشویق کشورهای اسلامی به تشکیل ائتلافی برای آزادی مکه و مدینه از چنگال تروریست های تکفیری وهابی.
برای این کار امریکا نیاز به همکاری ایران دارد.
1. بلوکه کردن اموال عربستان در امریکا و اروپا.
2. مدیریت میزان عرضۀ نفت عربستان در بازار جهانی.
3. غرامت گیری از فروش آیندۀ نفت عربستان.
4. معرفی عربستان بعنوان اصلی ترین نهاد حامی تروریست از آغاز درگیری شوروی در افغانستان تا به امروز.
5. تشویق کشورهای اسلامی به تشکیل ائتلافی برای آزادی مکه و مدینه از چنگال تروریست های تکفیری وهابی.
برای این کار امریکا نیاز به همکاری ایران دارد.
(*)
حدود نُه ماه پس از انتشار مصاحبهٔ مذکور، قیمت نفت از بشکهﺍی 100 دلار به سوی بشکهﺍی 30 دلار سقوط کرد و امروز (28 سپتامبر 2016) در امریکا، پس از شکسست وتو اوباما توسط مجلس نمایندگان و مجلس سنا امریکا ما مشاهده ﻣﻰکنیم که، لایحهٔ غرامت گیری از عربستان تبدیل به قانون شد.
حدود نُه ماه پس از انتشار مصاحبهٔ مذکور، قیمت نفت از بشکهﺍی 100 دلار به سوی بشکهﺍی 30 دلار سقوط کرد و امروز (28 سپتامبر 2016) در امریکا، پس از شکسست وتو اوباما توسط مجلس نمایندگان و مجلس سنا امریکا ما مشاهده ﻣﻰکنیم که، لایحهٔ غرامت گیری از عربستان تبدیل به قانون شد.
پرسش بنده این است که پیش بینی محقق شده و دقیق تان ناظر بر کدام قرائن و مستندات بود؟
پاسخ:
نخست توجه کنید که، بدون رهنمودﻫﺎی خداوند، پیشگوییﻫﺎی ما ﺑﻰارزش و نادرست خواهند بود.
ولی خوشبختانه، با اطاعت از رهنمودهای خداوند و استفاده از اصول علمی ﻣﻰتوانیم سناریو پردازی کنیم و سناریوﻫﺎی خود را، در چهارچوب نظریه پردازیﻫﺎی سیاسی-اقتصادی مطرح کنم.
ما، این نظریهﻫﺎ را، مانند دانهﻫﺎی درخت، در ذهن اشخاص ﻣﻰکاریم، و صبورانه به انتظار رشد و بارآوری داﻧﻪها ﻣﻰنشینیم. تدریجاً، یکی از این دانهﻫﺎ تبدیل به درختی ﻣﻰشود که، میوﻩﺍش کمابیش همان چیزی خواهد بود که، ما در سناریوهایمان پیش بینی کرده بودیم.
در راستای فرایند نظریه سیاسی-اقتصادی «مثلث نفت» نخستین اقدام ما، در اولین روزهای ریاست جمهوری اوباما، بر وی متمرکز شد و در نامهﺍی که در تاریخ 21 ژانویه 2009 به اوباما ایمیل شد اظهار داشتیم که، تحقیقات دربارهٔ اشخاص و نهادهای کشورهای عربی حاشیهٔ خلیج پارس که، با وقایع 11 ستامبر 2001، مرتبط ﺍند همراه با مذاکره با ایران اهرمی است که باعث همکاری بیشتر این کشورهای عربی با امریکا خواهد شد و به شرط اثبات مشارکت آنها در حمایت از تروریستﻫﺎ ﻣﻰتوان از راه غرامت گیری از این کشورها، بخشی از اقتصاد امریکا را، ترمیم کرد.
نخست توجه کنید که، بدون رهنمودﻫﺎی خداوند، پیشگوییﻫﺎی ما ﺑﻰارزش و نادرست خواهند بود.
ولی خوشبختانه، با اطاعت از رهنمودهای خداوند و استفاده از اصول علمی ﻣﻰتوانیم سناریو پردازی کنیم و سناریوﻫﺎی خود را، در چهارچوب نظریه پردازیﻫﺎی سیاسی-اقتصادی مطرح کنم.
ما، این نظریهﻫﺎ را، مانند دانهﻫﺎی درخت، در ذهن اشخاص ﻣﻰکاریم، و صبورانه به انتظار رشد و بارآوری داﻧﻪها ﻣﻰنشینیم. تدریجاً، یکی از این دانهﻫﺎ تبدیل به درختی ﻣﻰشود که، میوﻩﺍش کمابیش همان چیزی خواهد بود که، ما در سناریوهایمان پیش بینی کرده بودیم.
در راستای فرایند نظریه سیاسی-اقتصادی «مثلث نفت» نخستین اقدام ما، در اولین روزهای ریاست جمهوری اوباما، بر وی متمرکز شد و در نامهﺍی که در تاریخ 21 ژانویه 2009 به اوباما ایمیل شد اظهار داشتیم که، تحقیقات دربارهٔ اشخاص و نهادهای کشورهای عربی حاشیهٔ خلیج پارس که، با وقایع 11 ستامبر 2001، مرتبط ﺍند همراه با مذاکره با ایران اهرمی است که باعث همکاری بیشتر این کشورهای عربی با امریکا خواهد شد و به شرط اثبات مشارکت آنها در حمایت از تروریستﻫﺎ ﻣﻰتوان از راه غرامت گیری از این کشورها، بخشی از اقتصاد امریکا را، ترمیم کرد.
Dear President Barak Hussein Obama......... I believe, the US Government should start a serious investigation of individuals or entities associated with oil rich Arab Governments in connection with events of September 11, 2001. This investigation along with both direct as well as indirect (track-2) diplomacy with Iran will make the Arab Governments of the region more willing to cooperation with the US Government policies. And, should the evidence lead to any possible incriminating evidence against the above-mentioned Governments, then it will provide an excellent opportunity for the US Government to demand and recoup a substantial sum as compensation for financial damages caused by them, thus helping the US Government with the current financial difficulties.
سپس، در تاریخ 14 مارس 2011 یعنی 4 سال قبل از حمله سعودیﻫﺎ به یمن و یک هفته قبل از تعطیلات نوروزی، در ایمیلی به «کامران بخاری»، کارشناس سیاسی خاورمیانه در مؤسسهٔ استراتفور نوشتیم که، اگر به جای ایران بودم از طریق حمایت حوثیﻫﺎی یمنی به عربستان فشار ﻣﻰآوردم.
From: Japehسپس ما در همان تاریخ، این ایمیل فرستاده به کامران بخاری را، همراه با ایمیل دیگری به یکی از مسؤلین ردهٔ بالای قوهٔ مجریه ایران فوروارد کردیم.
Sent: Monday, March 14, 2011 10:58 AMTo: Kamran Bokhari (bokhari@stratfor.com)Subject: Iran's Option in BahrainHi Kamran,How are you? Long time no talk! I hope you and your family are doing well.I just read the analysis by George Friedman, Special Report: Iran and the Saudis' Countermove on Bahrain. It seems to me he is missing the most practical option that Iran has. Namely, Focus on Yemen, once the regime gets over thrown there, then the Yemeni Shiites might attack Saudi Arabia in support of Bahraini Shiites. Thus forcing Saudi Arabia to withdraw from Bahrain. Why this option? Here are some of the reasons:1. Yemen is failed state, Covert operation is much easier there.2. Very Little US Presence there?3. Large territory.4. Multiple armed groups fighting the Government.5. Large Number of potential recruits.6. Animosity between Various Yemeni Group and Saudi Arabia.7. Saudi’s previous incompetence in dealing with Shiites insurrections in Yemen.8. Creating two fronts for Saudi GovernmentIf I was Iran, this would be my choice. What do you think?
تحلیل ما این بود که، ایمیل دوم که به یکی از مسؤلین رده بالای قوهٔ مجریهٔ ایران مربوط بود، باعث بروز بحران سیاسی در ایران خواهد شد.
ولی، چون که، ایمیل دوم حاوی حقایقی بود که، ﻣﻰبایست مورد توجه رهبریت نظام قرار گیرد، مجبور به فرستادن آن شدیم.
حدس ما این بود که، این ایمیل توسط وزارت اطلاعات ردیابی خواهد شد و رونوشتی از آن به به بیت رهبری ارسال خواهد شد.
درست یا غلط، حدود 25 روز بعد از دو ایمیل مذکور، یعنی تقریباً بعد از تعطیلات نوروزی، صحنهٔ سیاسی ایران دچار بحران شد، رئیس جمهور ایران حکم اخراج وزیر اطلاعات را، صادر کرد، این حکم مورد مخالفت رهبری قرار گرفت و نتیجتاً باعث خاﻧﻪنشینی چندین روزهٔ رئیس جمهور ایران شد.
بحران خاﻧﻪنشینی رئیس جمهور ایران باعث افزایش تمرکز نهادهای امنیتی امریکا بر ایمیلﻫﺎی ما شد تا ایشان به نادرستی به ریاض القا کنند که، ایران قصد دخالت در امور داخلی یمن دارد.
این القای نادرست مانند تصویری مجازی بر دُم افعی خاندان تروریستی آل سعود نقش بست و به تدریج باعث شد که، در سال 2015 میلادی، این افعی تروریست پرور دُم خود را، بگزد و با حملهٔ وحشیانهٔ خود به یمن در پهند مکر الهی به دام افتد.
ولی، یک سال قبل از حملهٔ خاندان تروریستی آل سعودی به یمن و پس از علنی شدن مذاکرات ایران و امریکا، افعی آل سعود، مصمم به برهم زدن این مذاکرات شد.
در این راستا، ما در تحلیلی که در تاریخ 7 ژانویه 2015 در نشریهٔ اعتماد تحت عنوان «مثلث نفت – عروج از سقوط» به چاپ رسید، گفتیم:
ﻣﻰتوان گفت که، عربستان از راه کاهش قیمت نفت، به دنبال رسیدن به مقاصد زیر است:
1. ترساندن امریکا از بحران اقتصادی برای وادار کردن امریکا به افزایش فشار بر ایران.
2. ورشکستگی شرکت های امریکایی استخراج نفت و گاز از طریق «حفاری افقی- شکستگی هیدرولیکی» و بازسازی نفوذ خود در امریکا از طریق وابسته نگه داشتن امریکا به واردات نفت از خلیج پارس
3. تشویق اسرائیل به افزایش فشار بر روی امریکا در راستای سنگ اندازی در مسیر توافق اتمی ایران و امریکا. زیرا که با سقوط قیمت نفت و گاز، پروژه های اخیر اسرائیل در تولید گاز از میادین دریای مدیترانه همگی با ورشکستگی روبرو خواهند شد. در این زمینه باید به اعلام ناگهانی اردن برای انعقاد قرارداد خرید گاز از اسرائیل اشاره کرد که گویای باج گرفتن اسرائیل از اردن در این ایام بحرانی است.
4. فشار بر بانک ها، شرکت های نفتی و شرکت های اسلحه سازی امریکایی برای تشویق ایشان به سنگ اندازی در مسیر توافق اتمی ایران و امریکا.
5. تحدید امریکا به تقویت توانایی اقتصادی چین، زیرا که چین بزرگ ترین منفعت کنندهٔ کاهش قیمت نفت است.
فرض عربستان این است که امریکا خواسته های او را ﻣﻰپذیرد!
اما، در صورت بروز چنین بحرانی، اقتصاد ایران، بخاطر تحریمﻫﺎی بانکی و مقروض نبودن، رویین تن خواهد بود.
پس، این حملهٔ اقتصادی عربستان سعودی به امریکا ﻣﻰتواند همانند محاسبات نادرست دشمنان ایران، در حملات نظامی زیر تکرار شود:
حملهٔ صدام به کویت در سال 1990 میلادی
حملهٔ طالبان-القاعده به امریکا در یازده سپتامبر 2001 میلادی
حملهٔ نومحافظه کاران امریکایی به عراق در سال 2003 میلادی
و همانند حملات نظامی بالا، ایران ﻣﻰتواند پیروز این حملهٔ اقتصادی نیز باشد .....
البته، مسئلهٔ شکایت از عربستان سعودی، اندکی بعد از وقایع یازده سپتامبر مطرح شده بود و مسئلهٔ افزایش تولیدات نفتی امریکا بواسطهٔ پیشرفت در فرایند شکستگی هیدرولیکی و حفاری افقی از سال 2009 میلادی نیز مطرح بود ولی ما، توانستیم این دو مسئله را، در چهارچوب تنبیه خاندان آل سعود و علاج اقتصادی امریکا به هم ربط دهیم.
2. ورشکستگی شرکت های امریکایی استخراج نفت و گاز از طریق «حفاری افقی- شکستگی هیدرولیکی» و بازسازی نفوذ خود در امریکا از طریق وابسته نگه داشتن امریکا به واردات نفت از خلیج پارس
3. تشویق اسرائیل به افزایش فشار بر روی امریکا در راستای سنگ اندازی در مسیر توافق اتمی ایران و امریکا. زیرا که با سقوط قیمت نفت و گاز، پروژه های اخیر اسرائیل در تولید گاز از میادین دریای مدیترانه همگی با ورشکستگی روبرو خواهند شد. در این زمینه باید به اعلام ناگهانی اردن برای انعقاد قرارداد خرید گاز از اسرائیل اشاره کرد که گویای باج گرفتن اسرائیل از اردن در این ایام بحرانی است.
4. فشار بر بانک ها، شرکت های نفتی و شرکت های اسلحه سازی امریکایی برای تشویق ایشان به سنگ اندازی در مسیر توافق اتمی ایران و امریکا.
5. تحدید امریکا به تقویت توانایی اقتصادی چین، زیرا که چین بزرگ ترین منفعت کنندهٔ کاهش قیمت نفت است.
فرض عربستان این است که امریکا خواسته های او را ﻣﻰپذیرد!
اما، در صورت بروز چنین بحرانی، اقتصاد ایران، بخاطر تحریمﻫﺎی بانکی و مقروض نبودن، رویین تن خواهد بود.
پس، این حملهٔ اقتصادی عربستان سعودی به امریکا ﻣﻰتواند همانند محاسبات نادرست دشمنان ایران، در حملات نظامی زیر تکرار شود:
حملهٔ صدام به کویت در سال 1990 میلادی
حملهٔ طالبان-القاعده به امریکا در یازده سپتامبر 2001 میلادی
حملهٔ نومحافظه کاران امریکایی به عراق در سال 2003 میلادی
و همانند حملات نظامی بالا، ایران ﻣﻰتواند پیروز این حملهٔ اقتصادی نیز باشد .....
البته، مسئلهٔ شکایت از عربستان سعودی، اندکی بعد از وقایع یازده سپتامبر مطرح شده بود و مسئلهٔ افزایش تولیدات نفتی امریکا بواسطهٔ پیشرفت در فرایند شکستگی هیدرولیکی و حفاری افقی از سال 2009 میلادی نیز مطرح بود ولی ما، توانستیم این دو مسئله را، در چهارچوب تنبیه خاندان آل سعود و علاج اقتصادی امریکا به هم ربط دهیم.
ادامه دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ «مثلث نفت ۱» و «مثلث نفت ۲»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر