۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

دوئل سه نفره!


از فضای انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری ایران علائم نگران کننده و بوئی ناخوشآیند به مشام می رسد. علائمی که ظاهراً استعداد آن را دارد تا بار دیگر همچون شهرآشوبی های سال 88 اما در ابعادی عریان تر منافع ملی ایران را از جانب اغیار به چالش بکشد!

این در حالی است که پیش تر هم آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود بمناسبت 19 دی ماه سال گذشته به صراحت خبر از آن داد که:
«« ممکن است کسانی سعی کنند در ایام انتخابات با بوجود آوردن حادثه ای یا ماجرایی اقتصادی، سیاسی یا امنیتی سر مردم را به چیزهای دیگری گرم کنند که این هم جزو نقشه هاست. البته بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار با بصیرت تر و با هوش تر از این است که با چنین ترفندهای خصمانه دشمنان یا عوامل آنها فریب بخورد»»
در خلاصه ترین شکل ممکن این انتخابات در حال تبدیل شدن به یک «دوئل سه جانبه» است که در یک ضلع آن اکبر هاشمی رفسنجانی و عقبه سیاسی اش مستقرند و در ضلع دیگر محمود احمدی نژاد و اصحابش بمنظور حفظ سهم خود از کیک قدرت موضع گرفته اند و هر دو در مقابل ضلع سوم (آیت الله خامنه ای) اقدام به اتخاذ گارد تهاجمی کرده اند.
هر چند بالغ بر 7 ماه پیش و به صراحت بر عزم آیت الله هاشمی رفسنجانی جهت ورود به انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرده بودم (مقاله خیز بلند هاشمی) اما اکنون شواهد و قرائن حاکی از آن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فرای از انتخابات ریاست جمهوری و بیش از پیروزی در این انتخابات عزم خود را جهت اخذ انتقام از رهبری نظام جزم کرده تا بدینوسیله و به زعم خود کسی را که خود و با دست خود به قدرت رسانده را بر سر جایش بنشاند! (پانوشت)

در مجموع هاشمي براي بازتوليد شوكت و منزلت دهه گذشته اش نياز به خلقِ تصوير و شخصيتي نوين از خود بر اساس مطالبه هاي نوين جامعه سياسي ايران دارد. زبان سينما در اينجا باز هم رساتر است ، آنجا كه «علي نصيريان» در اثر ارزشمند «شير سنگــــــــي» در توصيف شخصيتِ رفيق و مبارز قديمي اش ، از دور دست با برانداز وي بر روي اسبش با لهجه شيرين لُري مي گويد: «اسب، هموُ اسبه. تِفَنگ، هَموُ تفنگه. اما سوار او سوار نيس!» اما هاشمي، همان هاشميه! (بخشی از مقاله هاشمی همان هاشمیه)

این که ایشان طی چند ماه گذشته از سوئی با دیپلماسی «ناز و نیاز» خود را در کانون فراخوان شیدائیانش قرار داده و از ایشان دلربائی می کند و از سوئی دیگر با این ضربآهنگ که « اگر به نظرات بنده عمل مي شد امروز گرفتار شرارت هاي سال 88 نمي شديم» مُدام بر طبل «گفتم یا نگفتم؟» بمنظور اثبات صاحب نظری و صاحب صلاحیتی خود می کوبد. هر دو این راهکار موید آن است که هاشمی در حال دور خیز کردن بمنظور حضور تمام قد در انتخاباتی است که برخلاف سال 84 که در آن اصلاح طلبان مبتلا به «تعدد نامزد» و بالتبع «تفرق آراء» و بالاجبار «شکست در انتخابات» بودند اینک هاشمی می کوشد تا در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری ایران و با استظهار به حمایت قاطبه متوسلینش در مقام کاندیدای منحصربفرد اصلاح طلبان در کنار اقشاری دیگر خود را بصورتی غیر رسمی و تلویحی در مصاف وهم آوردی با «رهبری نظام» تعریف نماید.


رهبری که برخلاف انتظار و توقع هاشمی در انتخاب میان ایشان و احمدی نژاد، تن به سنت «دوست سالاری» نداد!
به قطع و یقین در صورت نامزدی هاشمی و با توجه به اتمسفر سیاسی و اجتماعی فعلی در ایران، هاشمی می تواند در انتخابات مزبور بصورتی ناباورانه و اعجاب آور موج عظیمی از آرای طبقه متوسط و سنتی را بنفع خود درو کند! طبیعتاً سبد آرای محتمل هاشمی در چنان انتخابات مفروضی آکنده از آرائی متفاوت و بعضاً متناقض خواهد بود. وی هم می تواند به اعتبار روابط تیره شده احمدی نژاد با روحانیت، بخش غالب آرای روحانیت سنتی و طبقه اجتماعی تحت فرمان ایشان را جذب خود کند هم چنان که با توجه به بی نامزد بودن اصلاح طلبان طبیعتاً ایشان و بدنه اجتماعی ایشان نیز پشت هاشمی جمع خواهند شد. گذشته از آنکه به اعتبار خطبه های نماز جمعه 29 خرداد سال 88 آیت الله خامنه ای که در آن صراحتاً اعلام کرد در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد رویکرد احمدی نژاد را بر هاشمی ترجیح می دهد طبعاً در چنان انتخابات مفروضی جمیع ضد انقلاب و مخالفین نظام و غالب سبزها نیز بمنظور دهان کجی به آیت الله خامنه ای هم که شده به هاشمی رای خواهند داد. (بخشی از مقاله خیز بلند هاشمی)
هر چند ظاهراً هاشمی تعمد دارد تا به این واقعیت نیز بی توجه باشد که خطبه های نماز جمعه سال 88 آیت الله خامنه ای پاسخ با وضوح و صریح ایشان به نامه بدون سلام و والسلام ایشان بود. (مقاله سوء تفاهم)

بواقع در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد، آیت الله خامنه ای قبل از اعلام حمایت از احمدی نژاد در حال دادن این هشدار به هاشمی بود که دیگر تحت هیچ شرایطی جایز نمی دانم تا آن رویکردهای ناصواب مطمح نظر جنابعالی بازتولید شود. (بخشی از مقاله سوء تفاهم)

علی ایحال انتشار خبر مجعول «برخورداری احمدی نژاد از نوار مکالمه تلفنی اثبات کننده تقلب در انتخابات سال 88» هر چند بموقع و به درستی تکذیب شد اما نفس جعل و انتشار این خبر آن هم توسط سایت «بازتاب» با مسئولیت فردی بنام «فواد صادقی» که از شیدائیان و جان نثاران «هاشمی رفسنجانی» محسوب می شوند به صراحت نشان داد که هاشمی به استعداد جمیع سواره نظام و پیاده نظام و میلیشیاهای ملتزم الرکابش خود را مهیای بازی خطرناک و در عین حال سرنوشت سازی می کند که برخوردار از ریسک بالائی است و هر چند شاید ایشان بتواند آغازگر چنین بازی خطرناکی باشد اما آیت الله خامنه ای نیز به اعتبار تبحر و توانمندی ها و اقتدار و مشروعیت توده ای اش اثبات کرده که به اندازه کافی برخوردار از فراست و چابکی هست تا زمینگیر «جورچین های هاشمی» نشود.

هر چند در کذب و جعلی بودن خبر بازتاب تردیدی نیست و اساسا احمدی نژاد طی 4 سال گذشته با ایقان به آرای 24 میلیونی اش بود که «چشم سفیدانه» می کوشید تا از نظام باج بگیرد و در توهم تسخیر خیابان از جانب توده های 24 میلیونی اش بود که بدون تفطن به ماهیت آن آرا 11 روز خانه نشینی کرد. اما اگر هیچ کس هم نمی دانست که خبر سایت بازتاب دروغ است لااقل 3 نفر (آیت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد و جاعل خبر مزبور!) به درستی بر دروغ بودن آن خبر یقین داشتند! اما مهم آن است که مختصات خبر مزبور آن گونه تنظیم شده بود تا از آن طریق بتوان افکار عمومی و عقول عامه را متقاعد کرد که:
اولاً ادعای تقلب در انتخابات سال 88 صحت داشته!
ثانیاً در این تقلب همه مسئولیت متوجه رهبری نظام است!
تا از این طریق هاشمی ابتکار عمل در نبرد سیاسی در دستور کارش با آیت الله خامنه ای را در دست گرفته و بتواند خود را در افکار عامه، قهرمان سنگر نخست رویاروئی با «رهبری متقلب» معرفی کند که قدر خیرخواهی ها و به قدرت رسیدنش توسط ایشان را بجا نیآورده و نمی آورد.

برجسته ترين نمونه از چنين سلوك منحصر بفرد در منش سياسي هاشمي به زماني باز مي گرددكه وي در ســــال 67 طي مصاحبه اختصاصي با روزنامه ميانه رو «اطلاعات» چاپ تهران در بازگوئي خاطرات خود از ايام آغازين انقلاب اسلامي «هشيارانه» به ذكر اين خاطره پرداخت كه «پس از تشكيل شوراي انقلاب توسط آيت الله خميني در سال 57 (با عضويت وي و 17 نفر ديگر از روحانيون و سياستمداران ) اين وي بوده كه با معرفي آيت الله خامنه اي به امام خميني و تاييد و توصيه وي نزد رهبر فقيد انقلاب مجوز عضويت آيت الله خامنه اي را هم در شوراي انقلاب از ايشان اخذ كرد» هاشمي در اين مصاحبه با زبان ايهام مديون بودن رهبر آينده ايران به خودش را كه عملاً با «لابي» وي نزد آيت الله خميني موجبات ورود ايشان به لايه هاي بالائي هرم قدرت سياسي در ايران را فراهم كرد ، به آيت الله خامنه اي يادآور مي شد! (بخشی از مقاله مردی در سایه)
ظاهراً در این رویاروئی هاشمی می خواهد همان کاری را کند که احمدی نژاد قبلا با وی کرد و آن ایجاد دو قطبی «دیو و دلبر» و «قدیس و ابلیس» است با این تفاوت که هاشمی بر خلاف احمدی نژاد مصمم شده سطح منازعه را فراتر از رقابت های ریاست جمهوری به سرحدات رهبری کشانده تا از این طریق شاید بتواند ادعای مهدی (پسرش) را در مصاحبه با USA Today محقق نماید که گفته بود:

هر چند آقای هاشمی بازی خطرناکی را کلید زده که برخوردار از ریسک بالائی است و می تواند با بدنامی منجر به از دست دادن حداقل ها برای هاشمی شود. اما از سوئی دیگر و با توجه به خلقیات و روحیات شناخته شده هاشمی رفسنجانی نمی توان این واقعیت را نیز نادیده گرفت که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بخوبی می داند اگر انتخابات سال 92 را نیز واگذار کند این بمعنای تمام شدن وی در عرصه سیاسی ایران است و «کبر سن» دیگر برای درخشش و اثرگذاری مجدد اش بمنظور تحصیل منویات مطمح نظرش برای انقلاب و نظامی که خود را مالک آن می داند، مجالی نخواهد گذاشت!

زماني كه هاشمي طي سخنراني خود بعد از راه پيمائي ميليوني مردم ايران به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب در سال 73 در توصيف اين حضور و حمايت ميليوني اعلام كرد: «مردم انقلابشان را دوست دارند و اين اشتباه است كه در تبليغات ، حمايت و علاقه مردم از انقلاب و عمل مسئولين را تفكيك مي كنند» ! با این جمله هاشمی صراحتاً حصول خود به وحدت وسيله و هدفِ مبارزه و به تعبير «جورج اُرول» ناپلئونيزه شدن انقلابيون را اعلام كرد كه ناظران سياسي از آن به عنوان مصادره شخصي انقلاب ياد مي كنند. در چنين حالتي جهان مورد وثوق چنين عنصر سياسي اي ، جهاني است كه در آن همه راه ها و تأييدها و تشويق ها و تكريم ها بايد به او ختم شود. ساكن سياره يازدهم رُمان «شازده كوچولوي» آنتوان دوسنت اگزوپري بهترين مثال از اين نوع است كه در آن تك ساكن اين سياره ، دنيا را تنها براي استقبال و تشويق خود مي خواهد و تنها تكليفي كه از جهان پيرامون مي طلبد ، كف زدن براي اوست! (بخشی از مقاله مرد خیزرانی)


طرفه آنکه آیت الله خامنه ای در ضلع دیگر این «دوئل فراخوانده شده» مواجه با «احمدی نژاد» و «احمدی نژاد چی» هائی است که برخلاف هاشمی که بدنبال تزئینی کردن نهاد ولایت فقیه است ایشان بر خلاف ادعاهای ولایت پذیری شان به چیزی کمتر از حذف نهاد رهبری و روحانیت رضایت نداده و در جستجوی وصل مستقیم وبدون واسطه به امام زمان اند. 

به تعبير هنري كيسينجر: ماهرترين سياستمداران آناني هستند كه توان آنرا دارند تا درجه ارتباط ميان «ايجاب و اتفاق» (necessity and aceideny ) را دريابند و از خطر توأمانِ غفلت از واقعيت عيني و اختفا در غفلتِ اجتناب ناپذيرِ تاريخ احتراز جويند! (بخشی از مقاله لحظه های جیوه ای هاشمی)
هاشمی از نسل سياستمداران کلاسيک جهان است. مردانی که هنر اصليشان حرف زدن و حرف نزدن چند منظوره است! سياستمدارانی که اهتمامشان حفظ وضع موجود از طريق سياست موازنه قواست.( بخشی از مقاله می خواهم زنده بمانم)

صادقانه ترین اعتراف ایشان طرحی است که جان نثاران «احمدی نژاد ـ مشائی» ذیل صفحه فیس بوک شان قرار داده و بدین ترتیب و با وضوح آرمان نهائی خود را رونمائی کرده اند:



طرحی که به وضوح بر حذف رهبری تصریح دارد! آن هم رهبری که به زعم طراحان! علی رغم آنکه خود باری بر دوش اقتصاد کشور است بر کرسی «نشان دادن جهت به مردم» نشسته در حالی که پیشنهاد طراح (!) جایگزین کردن رئیس جمهوری است که با حذف چنان رهبری خود «پیشآپیش مردم» جهت را با همراهی و تشریک مساعی با مردم به ایشان نشان می دهد!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشت:
سحام نیوز: سه روز پیش تعدادی از استانداران دوران سازندگی و اصلاحات به دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتند.
این دیدار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و با هدف دعوت از هاشمی رفسنجانی برای حضوردراین عرصه برگزار شده است. در این دیدار که چند ساعت به طول انجامید، استانداران سابق تلاش کردند آیت الله هاشمی رفسنجانی را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری قانع نمایند. به گزارش سحام نیوز آقای هاشمی در این دیدار طی سخنان مبسوطی به نقد روند جاری کشور پرداختند و شرایط را برای حضور خود؛ به واسطه عدم اعتماد رهبری منتقی دانستند.
یکی از استانداران دوران اصلاحات به سحام نیوز گفت که آقای هاشمی با نقل سختان مفصل خود با رهبری در مورد مسائل و چالش های اساسی کشور که اتفاقا شب قبل از ملاقات ما بود به اختلاف دیدگاه خود و ایشان اشاره کردند و گقتند اساسا ایشان طور دیگری فکر می کند و اشکالات موجود را قبول ندارد. هاشمی به رابطه ویژه خود با رهبری و نقش ویژه در معرفی ایشان به امام، شورای انقلاب، ریاست جمهوری و رهبری در دهه های گذشته پرداخت و گقت: “من آقای خامنه ای را از مشهد به تهران آوردم و با دوستان در شورای انقلاب صحبت کردم و به شورا بردم”. بسیاری از دوستان با سابقه انقلاب از این کار من گله کردند اما من گقتم “حضور ایشان لازم است”. مراحل بعد را هم که خود می دانید چگونه بوده. رابطه ما مثل دو برادر بوده اما مسائلی که در این سال ها پیش آمده موجب شده که ایشان دیگر به من اعتماد نداشته باشند، اگرچه من برادرانه راه برون رفت کشور را گفته ام.

مقاله خیز بلند هاشمی:
مقاله هاشمی همون هاشمیه:
قواعد دنیای سیاست:
سوء تفاهم:

۵ نظر:

ناشناس گفت...

به نظر من و گواه تاریخ آیت ا... خامنه ای به دلیل هوش سیاسی بالاتر و شناخت درست تر از جامعه نسبت به آیت ا... رفسنجانی و احمدی نژاد به راحتی تمام نقشه های بلند پروازانه ی این دو رو خنثی می کنه .
این رو یقین دارم .

ناشناس گفت...

" آیت الله خامنه ای نیز به اعتبار تبحر و توانمندی ها و اقتدار و مشروعیت توده ای اش اثبات کرده که به اندازه کافی برخوردار از فراست و چابکی هست ..."

شما از نفرتی که بدلیل بی لیاقتی های ایشان در میان جامعه ریشه دوانده بی اطلاع هستید . این نطر شما صد در صد اشتباه و دروغی برای ارزش دادن نابجا به ایشان است

ناشناس گفت...

با سلام
مثل همیشه نوشته جالب توجه بود. اما به نظرم عنوان دوئل سه نفره کمی بی انصافی است. همانطور که می دانید در دوئل حتی به سبک غرب وحشی همه رقبا از نظر سلاح و مهمات کاملا در شرایط یکسان و برابر هستند. ولی همانطور که خودتان اشاره کردید یک طرف دوئل علیرغم "درو کردن ناباورانه و اعجاب آور موج عظیمی از آرای طبقه متوسط و سنتی" همچنان با خطر جدی "ریسک بالا و بدنامی و از دست دادن حداقل ها" روبرو است جرا که یک طرف دیگر بدون شرکت در رقابتی که دو طرف دیگر خود را در آن به محکی با ریسک بالا گذاشته اند" تحت هیچ شرایطی جایز نمی داند(اجازه نمی دهد) رویکردهای ( به زعم او) ناصواب مطمح نظر طرف دیگر دوئل سرانجام بگیرد" این جدال نابرابر هر چند برد و باختش مرگ و زندگی است ولی هر چه هست دوئل نیست!

ناشناس گفت...

I agree with your assessment. I hope it all ends peacefully. I am worried about re-writing history and creating another sedition. God help us all.

ناشناس گفت...

شما آقای سجادی می دونید مثل اکبر گنجی شدید . 8 سالی هاشمی را کوباند آمد بیرون فهمید کخ خرما جای دیگری ست گفت که من منظورم هاشمی نبوده است .
او اکبر گنجی بود این قدر دیر فهمید تا شما متوجه بشوید آقا حالا حالا ها کار دارد که آب از سر این ملک و بوم خواهد گذشت .
با آرزوی بهبودی برای شما .