محمود واعظی وزیر ارتباطات دولت «تدبیر و امید» اخیراً و طی دیدار با اعضای حزب «اعتدال و توسعه» استان کردستان اظهار داشته: هر کس با هر تفکری در انتخابات ۹۶ کاندیدا شود هدفش تخریب روحانی است.
متعاقباً سایت خبری «الف» نیز با استناد به سخنان واعظی ضمن فراخوانی پرسیده: نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
متعاقباً سایت خبری «الف» نیز با استناد به سخنان واعظی ضمن فراخوانی پرسیده: نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
(اینجا)
این در حالی است که محمد هاشمی نیز با گویشی مشابه طی مصاحبه با «آرمان» گفته:
تحریمهای جدید آمریكا به سوژهای برای هجمه و مخالفت با آقای روحانی و دولت ایشان تبدیل شده و برخی تلاش میكنند از این «آب گلآلود» به سود خود ماهی بگیرند.
عطف به اجابت از فراخوان و پرسش سایت الف شخصاً بر این باورم که صرف نظر از صحت یا عدم صحت تخریب عامدانه روحانی در انتخابات ۹۶ و بدون توجه به کذب یا صدق ادعای هجمه مغرضانه به روحانی و به هر بهانه ای، هر شهروند مُبَصّری که دغدغه منافع ملی کشور و تلواسه مصالح و مواضع انقلاب اسلامی را دارد موظف است تا مسئولانه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مشارکت فعال داشته و بمنظور برداشتن خلعت ریاست جمهوری از شانه های نحیف «حسن روحانی» نهایت تلاش و اهتمام خود را اعمال نماید!
به عبارت دیگر خجسته ترین فرجام در انتخابات ۹۶ پایان دادن به ریاست جمهوری روحانی و خداحافظی با کابینه بی مُسَمّای «تدبیر و امید» و برداشتن بار مسئولیت از عهده ایشان است!
بدون تکلف «حسن روحانی» و «دولت تحت امر حسن روحانی» هر چند برخوردار از مشروعیت است اما هم زمان فاقد شأنیت است. چنین فقدانی معطوف به زهدانی است که نطفه دولت تدبیر و امید در آن مُنعقد شد!
واقعیت آن است که برآیند انتخابات ۹۲ محصول مهندسی مشهود انتخابات توسط آمریکا از طریق مدیریت نامحسوس آرای شهروندان ایرانی در زمین تحریم های اقتصادی بود. به عبارتی دیگر هر چند نظام در ماجرای فتنه ۸۸ از توفیق سرکوب آن غائله برخوردار شد اما ایالات متحده نیز هر چند نتوانست مُراد مطمح نظرش را از پهنای آن شهرآشوبی تحصیل کند اما به کفایت توانست با توسل به آن ماجرا سنگین ترین تحریم های فلج کننده اقتصادی را علیه ایران به اجماع جهانی برساند تا از آن طریق بتواند با تبدیل تحریم به محمل فشار بر مردم و تحمیل «فلاکت در زمین معیشت» آنچنان تسمه از گًرده شهروندان ایرانی بکشد تا آرای شهروندان در انتخابات بعدی را بصورتی قهری متوجه یک «مُنجی» و «مردی در سایه» کند که نزد «کدخدا» اشتهار به عملگرائی داشت!
اهتمام اصلی در آن «انتخابات مدیریت و مهندسی شده در زمین تحریم ها» بر هم زدن توازن قوای سیاسی در ایران بنفع عملگرایان بمنظور در تنگنا قرار دادن حاملان و باورمندان به اردوی انقلاب اسلامی بود.
مساعی جمیله و افشا شده «مهدی هاشمی» در فردای سرکوب فتنه ۸۸ بمنظور ترغیب هر چه بیشتر آمریکا در اعمال «تحریم های اقتصادی ایران» موید وحدت آرمانی عملگرایان داخلی با کدخدا و اجامر کدخدا بود تا از آن طریق بستر مناسب ظهور و بازگشت قهرمانانه «منجی» بنحو احسن فراهم آید.
سناریوی هوشمندانه ای که برخوردار از ضمانت اجرا و فاقد ریسک بود و در این میان تنها چیزی که توانست آن دام چاله را در میانه راه ناکام گرداند «سورپرایز رد صلاحیت» بود!
علی ایحال این ناکامی مانع از آن نشد تا «مُنجی مفروض» بازی را واگذار کند و در دقیقه ۹۰ از طریق بمیدان فرستادن «گماشته خود» از این اقبال برخوردار شد تا بازی باخته را ولو با نتیجه ای کم فروغ بنفع خود پایان دهد.
من حیث المجموع مولود انتخابات ۹۲ به اعتبار خاستگاه ژنریک و مهندسی ژنتیکی شده اش فاقد شأنیت متوقع در تراز دولتمردی و دولتمردان منسوب به انقلاب اسلامی است و بالتبع و بالمره از هر عملی که می تواند به عدم تداول چنین «توفیق اجباری» منجر شود می بایست استقبال کرد.
دولت «تدبیر و امید» به اعتبار همین بی شانی است که خواسته یا ناخواسته فضای سیاسی ایران را در دو گانه «انقلابیون و غیر انقلابیون» تعلیق کرده و در همین امتداد است که پیروزی ها و پیشروی هایش در کنتراست با مواضع انقلاب اسلامی قرار گرفته و معنا می یابد.
عطف به اجابت از فراخوان و پرسش سایت الف شخصاً بر این باورم که صرف نظر از صحت یا عدم صحت تخریب عامدانه روحانی در انتخابات ۹۶ و بدون توجه به کذب یا صدق ادعای هجمه مغرضانه به روحانی و به هر بهانه ای، هر شهروند مُبَصّری که دغدغه منافع ملی کشور و تلواسه مصالح و مواضع انقلاب اسلامی را دارد موظف است تا مسئولانه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مشارکت فعال داشته و بمنظور برداشتن خلعت ریاست جمهوری از شانه های نحیف «حسن روحانی» نهایت تلاش و اهتمام خود را اعمال نماید!
به عبارت دیگر خجسته ترین فرجام در انتخابات ۹۶ پایان دادن به ریاست جمهوری روحانی و خداحافظی با کابینه بی مُسَمّای «تدبیر و امید» و برداشتن بار مسئولیت از عهده ایشان است!
بدون تکلف «حسن روحانی» و «دولت تحت امر حسن روحانی» هر چند برخوردار از مشروعیت است اما هم زمان فاقد شأنیت است. چنین فقدانی معطوف به زهدانی است که نطفه دولت تدبیر و امید در آن مُنعقد شد!
واقعیت آن است که برآیند انتخابات ۹۲ محصول مهندسی مشهود انتخابات توسط آمریکا از طریق مدیریت نامحسوس آرای شهروندان ایرانی در زمین تحریم های اقتصادی بود. به عبارتی دیگر هر چند نظام در ماجرای فتنه ۸۸ از توفیق سرکوب آن غائله برخوردار شد اما ایالات متحده نیز هر چند نتوانست مُراد مطمح نظرش را از پهنای آن شهرآشوبی تحصیل کند اما به کفایت توانست با توسل به آن ماجرا سنگین ترین تحریم های فلج کننده اقتصادی را علیه ایران به اجماع جهانی برساند تا از آن طریق بتواند با تبدیل تحریم به محمل فشار بر مردم و تحمیل «فلاکت در زمین معیشت» آنچنان تسمه از گًرده شهروندان ایرانی بکشد تا آرای شهروندان در انتخابات بعدی را بصورتی قهری متوجه یک «مُنجی» و «مردی در سایه» کند که نزد «کدخدا» اشتهار به عملگرائی داشت!
اهتمام اصلی در آن «انتخابات مدیریت و مهندسی شده در زمین تحریم ها» بر هم زدن توازن قوای سیاسی در ایران بنفع عملگرایان بمنظور در تنگنا قرار دادن حاملان و باورمندان به اردوی انقلاب اسلامی بود.
مساعی جمیله و افشا شده «مهدی هاشمی» در فردای سرکوب فتنه ۸۸ بمنظور ترغیب هر چه بیشتر آمریکا در اعمال «تحریم های اقتصادی ایران» موید وحدت آرمانی عملگرایان داخلی با کدخدا و اجامر کدخدا بود تا از آن طریق بستر مناسب ظهور و بازگشت قهرمانانه «منجی» بنحو احسن فراهم آید.
سناریوی هوشمندانه ای که برخوردار از ضمانت اجرا و فاقد ریسک بود و در این میان تنها چیزی که توانست آن دام چاله را در میانه راه ناکام گرداند «سورپرایز رد صلاحیت» بود!
علی ایحال این ناکامی مانع از آن نشد تا «مُنجی مفروض» بازی را واگذار کند و در دقیقه ۹۰ از طریق بمیدان فرستادن «گماشته خود» از این اقبال برخوردار شد تا بازی باخته را ولو با نتیجه ای کم فروغ بنفع خود پایان دهد.
من حیث المجموع مولود انتخابات ۹۲ به اعتبار خاستگاه ژنریک و مهندسی ژنتیکی شده اش فاقد شأنیت متوقع در تراز دولتمردی و دولتمردان منسوب به انقلاب اسلامی است و بالتبع و بالمره از هر عملی که می تواند به عدم تداول چنین «توفیق اجباری» منجر شود می بایست استقبال کرد.
دولت «تدبیر و امید» به اعتبار همین بی شانی است که خواسته یا ناخواسته فضای سیاسی ایران را در دو گانه «انقلابیون و غیر انقلابیون» تعلیق کرده و در همین امتداد است که پیروزی ها و پیشروی هایش در کنتراست با مواضع انقلاب اسلامی قرار گرفته و معنا می یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر