۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

۱۰۰+۱ زن!



تلویزیون وزارت خارجه انگلستان (BBC) در تعقیب موظفی های خود بمناسبت بررسی جایگاه زن، ویژه برنامه دنباله داری تحت عنوان «۱۰۰ زن» را روی آنتن فرستاده که طی آن می کوشد موفقیت ها و چالش های ویژه زنان را در جهان مورد بررسی قرار دهد. در امتداد همین دستور کار شاخه فارسی زبان همین تلویزیون از هفته جاری ويژه برنامه های تولیدی خود را به مشکلات و ابتلائات و درخشش های زنان فارسی زبان اختصاص داده.
برنامه «۱۰۰ زن» بخش فارسی BBC هر چند بالنسبه توانسته تا حدود زیادی به اهداف خود نزدیک شود اما در این میان عدم حضور یک بخش از زنان و بالتبع بی وقعی به مشکلات مبتلابه این بخش از زنان در برنامه مزبور بشدت و وضوح مشهود و از قلم افتادگی شان محسوس است.
بخش مزبور در واقع شمولیت اش ناظر بر زنانی است مانند «آناهیتا شمس» یا «فرانک عمیدی» و کلیه اُناث دست اندر کار و مرتبط با این فرآورده (۱۰۰ زن) در بی بی سی فارسی که شاخص این قلم افتادگی بوده و نیابتاً و وکالتاً ابتلائاتی منحصر بفرد و حائز آسیب شناسی نزد بخشی از زنان «محکوم به مدرنیته» را عهده داری می کنند.
زنانی که خوش باشانه و خود فریبانه با احساس «موفق بودگی» قربانی دامچاله مدرنیته شده و «مدرنیته مزبور» با زیرکی و فریبندگی توانسته به اسم آزادی و مدنیت و مدرنیت و شخصیت و تجدد و تمدن ایشان را از حبس خانگی تحت الامر «مردان سنتی» شان نجات داده و مع الاسف به اسارتی نوین نزد «مردان مدرن» بیرون خانه شان مبتلاء کند!
زنانی که به اهتمام مدرنیته از خشونت خانگی نجات یافته و مبتلا به خشونت شاغلانه شده اند!
زنانی که کنیز بودگی شان در زندان همسر را به مدد مدرنیته جایگزین طعمه جنسیتی شدن در شهر کرده اند!
زنانی که با «فریب مدرنیته» ملولی شان در خانه را ما به ازاء ملعبگی شان در شهر کرده اند.
زنانی که از جوار مدرنیته دیگر سالهاست که زن بودن خود را فراموش كرده اند!
زنانی که به برکت مدرنیته اکنون راننده ای خوب! حسابداری خبره! مديری توانمند! باربری قوی! استراتژيستی باهوش! مخبری خوش بیان! شده اند. اما ديگر خودشان نيستند! سالهاست در خود گم شده اند!
زنانی که از قبال مدرنیته با موفقیت به عرصه های مردانه کشیده شده اند! در حالی که شانه ها و بازوان و زانوهای شان هنوز زنانه است!
زنانی که برای مرد شدن ساخته نشده اند اما به فرمان مدرنیته مدتهاست محکوم به مردباشندگی اند!
زنانی که با اجابت مدرنیته و اقتضائات مدرنیته سالهاست زن بودن خود و صبر و عاطفه و ظرافت خود را و توان مادر بودن و مادر شدن خود را فراموش کرده اند!
زنانی که به اعتبار مدرنیته خیلی چیزها را به دست آورده اند اما زن بودن خود را از دست داده اند!
مدرنیته ای که خانه ها را بدون زن و کودکان را بدون مادر کرده!
مدرنیته ای که شهرها را مُزین به زنانی زرین و وزین کرده که بغایت زیبایند و به کفایت خوش بیانند! و حالا دیگه می دانند هایله سلاسی پادشاه اتیوپی بود و می فهمند رادیوایزوتوپ ها چگونه به حالت پایدار می رسند! و اکسپرسیونیسم و رئالیسم و امپرسیونیسم و سورئالیسم و کوبیسم و کلاسیسم و نئوکلاسیسم و رومانتیسیم و سمبولیسم و کنسرواتیسم را با اکسنت نیویورکی و صحیح اش تلفظ می کنند! و دیگر خاله سوسکه هائی نیستند که دغدغه رفتن به همدان و شو کردن بر رمضان و منو با چی می زنی آقای همسر را داشته باشند!
همه اینها هستند اما دیگر یک چیز نیستند! همه اینها هستند اما همه اینها را ذیل یک زندگی رُباتیک و با پایبندی به لوازم زیستنی رُباتیک با نام مستعار «زن» عهده داری می کنند!
زنانی که دیگر خودشان را به یاد نمی آورند و بفرمان مدرنیته خوش خوشان شان را در «احساس موفق بودگی شان» به بار می آورند!
............................


مقالات مرتبط:

هیچ نظری موجود نیست: