۱۳۹۵ دی ۱۰, جمعه

گور به گوران!

فاصله «گورخوابی» تا «لوکس خوابی» منجلابی است در حد فاصل فقد پول تا فقد شعور!
گورخوابآن در عمق فقرشان «خوابیده اند» و لوکس خوابآن در عسرت شعورشان «مُرده اند»!
اگر می توانی در پرنیان بخوابی وقتی برادرت در «نصیرآباد» در گور می خرامد، فکر می کنی خوابیده ای!
مُردی! مدت ها است مُردی! گرمی حالیت نیست!
در تابوت بی شعوریت کپه مرگت را گذاشته ای و در «تخیل بودن» غلت می زنی!
خوابیدن در «گور فقر» با خوابیدن در «فقر شعور» این همانی است. تفاوت در ظاهر است.

آن یکی صورتش کثیف است و این یکی سیرت و صیرورت اش اسیر بهیمیت و کثافت است!
آنکه در تنعم و تمول و «مواجب نجومی اش» می تواند فربگی و چرندگی کند آنگاه که هم نوع اش در جوارش رنجوری و مهجوری می کند. کاش می مُرد و دلخوش به روزمره گی انسان نمایانه اش نمی ماند.
تراژدی آنجاست که همان «از ما بهتران» به نستعلیق و در حریر تلخگویه علی (ع) را در پذیرائی کاخ شان دیوار کوبی زرین دارند:
«هیچ کاخی بنا نمی شود جز آنکه کوخی در جوارش ویران شود!»
خاک بر سرتان!

هیچ نظری موجود نیست: