۱۳۹۵ دی ۱, چهارشنبه

طعمه!


قائل بودن به تقسیم بندی «اصلاح طلب ـ اصولگرا» در نقشه راه سیاسی ایران دیگر نه مسموع است و نه مقدور.

روند ماجراها در ایران از ۸۸ به بعد و تاثیر و عواقب ماجراهای ۸۸ بر ساختار و شاکله سیاسی و جناحی فعال در کشور عملا منجر به انحلال ضمنی دو گانه «اصلاح طلب ـ اصولگرا» شد و متقابلاً دو گانه نوینی در حد فاصل بازیگران سیاسی ایران ما به ازاء یافت. دو گانه ای که ابتدا خود را در قالب «مذهبی ـ سکولار» بروز داد (۱) اما به مرور با گذشتن از دو گانه «حامیان نظام و مخالفان نظام» نهایتاً به تعبیر رهبری در دو گانه «انقلابی ـ غیر انقلابی» تثبیت شد اما این دو قطبی در سطوح منازعه سیاسی محوریت و موضوعیت دارد و در سطح اجتماعی فرای از اقشار خاکستری که مشغول زندگی یومیه و عادی خودند دو قطبی فعال در سطح اجتماع را می توان بر دو گانه «انقلابی ـ عشق و حالی» استوار دید!

انقلابیون در دو گانه سیاسی (انقلابی ـ غیر انقلابی) شامل هر فعال سیاسی اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا می شود که تقید و دلبستگی اش به ۴ محور اسلام و نظام و انقلاب و رهبری محرز است و در سویه دیگر (غیر انقلابیون) دغدغه ها از جنس وادادگی و تقیدات حداقلی حکومت برای یک زندگی روزمره و عاری از حمیت است. چیزی که دنباله آن در سطوح اجتماعی مع الاسف شامل کسانی می شود که پیش از این با برند اصلاح طلبی یا با پنهان شدن در قفای اصلاح طلبان و یا پناه دادن آغوش گشایانه اصلاح طلبان به ایشان به اسم اصلاحات مطالبات اباحه گرانه یا همان عشق و حالانه خود را با پرچم اصلاح طلبی مطالبه گری می کردند!

همانها که «سید محمد خاتمی» صادقانه بر وجودشان صحه گذاشت و اعتراف کرد که : «باید قبول کنیم که بسیاری از افراد هوادار ما کلیت نظام رو قبول ندارند و با اینها اصلاح ممکن نیست» (۲) و بهزاد نبوی نیز بدین منوال از آنان یاد کرد که:

«این جور نیست که اکنون شرایط اصلاح‌طلبان عوض شده باشد. در واقع ما باید بپذیریم که بدنه و پایگاه اجتماعی مان عوض شد ... ما اول خودمان باید بفهمیم اصلاح‌طلبی یعنی چه. من از دیدن برخی از افراد اطراف خودمان احساس خوبی ندارم. نماز جمعه هاشمی من را یاد نماز جمعه‌های اول انقلاب می‌اندازد. واقعیت این است که تعریف و انتظار ما از اصلاح‌طلبی این نبود. ما دنبال براندازی نبودیم. دفاع ما از برخی جریانات، ما را به نهضت آزادی شدن نزدیک می‌کند. من از دیدن عکس‌های نمازجمعه هاشمی تعجب کردم. نباید مرز خودی و غیر‌خودی را برمی‌داشتیم. اصلاح‌طلبان در سریع‌ترین زمان ممکن باید در مورد پایگاه اجتماعی خود اقداماتی انجام دهند ... الان (بعد از آزادی) دخترهایی که پیش من می آیند، می خواهند با من دست بدهند. یا نوری زاد که از بهائیت دفاع کرده و گفته پای بهائیان را می بوسم، طرفدار ما شده است. دراویش گنابادی پیش ما می آیند و از ما اعلام حمایت می کنند. قبلا در (هفته نامه) عصر ما، مطلب می زدیم و نهضت آزادی به ما فحش می داد ولی الان ما تبدیل شدیم به قهرمان آنها»! (۲)

علی ایحال و بیرون از جناح بندی سیاسی آنانکه درد مشترکی برای بهروزی و بهبودی کشورشان بر مدار عقلانیت و معدلت دارند مُقدر است تا هوشمندانه فضای سیاسی کشور را رصد و مدیریت کنند تا این بار نتیجه انتخابات ۹۶ از رحمی متولد شود که عاری از جوسازی و عوام فریبی و نیرنگ و ترفند و موج سواری سیاست بازان باشد.

بقول آمریکائی ها:
Fool me once, shame on you; fool me twice, shame on me
دفعه اول اگر فریب ات را خوردم شرم بر تو، دفعه دوم شرم بر من

طبیعتاً و به روال معمول تا انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت پیش رو، دستگاه جنگ روانی معرف الحضور خواهد کوشید از ساده لوحان و متهورین نامجو و شناخته شده (!) در نقش طعمه استفاده کنند تا به واسطه غوغاسالاری ایشان بتوانند آستانه تحریک رقیب را تقلیل داده و از طریق مدیریت برهم زدن نشست ها و میتینگ های سیاسی ـ انتخاباتی و تاسی به تکنیک «عسس بیا منو بزن» فضای دو قطبی «ابلیسی ـ قدیسی» بمنظور رای ربائی در انتخابات ریاست جمهوری را به سنت مالوف مهیا کنند.

لذا بر دوستان محترم فرض است که «میشه بسه»! و میشه این بار دُم به این تله شناخته شده ندهید ـ لطفاْ!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ نگاه کنید به دو مقاله:
اصلاح طلبی امروز «سکولاریسم نقابدار» است و «سکولاریسم نقابدار»
۲ـ نگاه کنید به مقاله جارچیان پسر مرجانه

هیچ نظری موجود نیست: