ماجرای فتنه ۸۸ و عقوبت یا عطوفت با محصورین در مقام مشابهت یادآور ماجرای معروف «ویرگول» و ما به ازایش در جمله «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» یا «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید» شده! کمااینکه در آستانه سالگرد ۹ دی طرفین دعوا با صدور «کیفرخواست» یا «دادخواست» از دادگاه و اعدام تا عفو و بخشش و توبه و انابه و استغفار را برای محصورین مطالبه گری کردند و می کنند.
در این میان راهکار «علی مطهری» بیش از دیگر راهکارهای پیشنهادی برخوردار از استعجاب است.
حسب پیشنهاد مطهری و از موضعی ارشمیدسی و «یافتم ـ یافتمانه» می بایست دادگاهی طرفین ماجرا به شمول «احمدی نژاد» و «موسوی و کروبی» را بصورت هم زمان و توامان به محاکمه و مجازات برساند!
پیشنهادی که ظاهر الصلاح بنظر می رسد اما مطهری معلوم نمی کند در این میان «احمدی نژاد» را در غائله ۸۸ به کدام اتهام می بایست محاکمه کرد؟
به جُرم «رئیس جمهور شدن» برخلاف میل حضرت استوانه!؟ یا به اتهام «به اسب شاه اطلاق یابو کردن» و در آن مناظره معروف مرتکب این قول شنیع شدن که «فرزندان آقای هاشمی در این مملکت دارن چی کار می کنند!؟» و یا به اتهام اغتشاش گران «و نه معترضین» را «خس و خاشاک» نامیدن!؟ و یا که چی چی؟ (*)
متاسفانه و علی رغم شوائب و فرای ظواهر ماجرای ۸۸ برخوردار از وضوح است و لااقل اگر نگوئیم اتهامات اما اشتباهات یک طرف ماجرا کاملا مشهود و محرز است.
این مشهودات عبارت است از آنکه فرای ادعای مطروحه «تقلب» با دواعی نامستند و محکمه ناپسند نهایتاً رهبری نظام در مقام بالاترین شخصیت قانونی کشور در خطبه نماز جمعه ۲۹ خرداد حسب مسئولیت های قانونی خود تصریحاً طرفین ماجرا را «امر کردند» تا از مجاری قانونی و پیش بینی شده دواعی خود را پی گیری کرده و دست از لشکرکشی خیابانی بردارند.
علی رغم این و برخلاف توقع «طبالان تقلب» ضمن ابرام بر مواضع چالشگرانه شان بالغ بر ۸ ماه از طریق شهرآشوبی و خیابان ستیزی خود را سینه به سینه در مصاف با رهبری نظام قرار دادند و عامدانه و بی مبالاتانه عامل تشنج و بحران و آشوب و هلاکت تعدادی از شهروندان از هر دو سوی منازعه شدند!
متاسفانه چنین سوابقی «اتهام» نیست و در جمیع عرف های قضائی چنین اعمالی را «جُرم مشهود» محسوب می کنند که مستوجب مجازات است.
بر این مبنا «بی وقعی به حکم رهبری» عدم متابعت از رهبری را مستفاد می کند و موید اصرار رهبران اعتراضی به زورآزمائی خیابانی با حکومت با توسل به آشوب است! و رهبران اعتراضی خواسته یا ناخواسته با چنین رویکردی رسماً این پیغام را از خود صادر کردند که صراحتاً پذیرفته اند تا برخلاف قانون و با باور به بی صلاحیتی رهبری یا از صلاحیت افتادگی رهبری با نظام وارد درگیری خیابانی شوند!
رویکردی که در ترمینولوژی سیاسی بمعنای پذیرش قاعده جنگ و برسمیت شناختن دو گانه «بُرد یا باخت» یکی از طرفین منازعه است.
در آن صورت رهبران معترضین گریزی از لوازم رویکرد انتخابی خود نمی توانند داشته باشند و وقتی خودشان این قاعده را به نزاع شان با نظام تحمیل کردند چاره ای ندارند تا به نتایج آن نیز تمکین کنند مبنی بر آنکه:
وقتی خودتان سطح منازعه را به عرصه جنگ ارتقاء بخشیدید و آنگاه در این «خودکردگی تان» شکست خوردید دیگر نمی توانید به لوازم مترتب بر این جنگ خود خواسته و خود ساخته تان «تن» ندهید و اخلاقاً موظفید تا تبعات شکست و ورشکستگی به تقصیرتان را راساً و رسماً و علناً برسمیت شناخته و بر گردن بگیرید!
این به آن می ماند که منافقین در خرداد ۶۰ خودشان با صدور «اعلامیه جنگ مسلحانه علیه نظام» و آغاز ترورهای سیاسی رسماً و علناً با نظام وارد جنگ و دو گانه «بکُش یا می کُشمت» شدند و آنگاه که در این دو گانه خود ساخته و تحمیلی شان به نظام «باختند» بانگ و فریاد برآوردند: چرا ما را در ۶۶ کُشتید!؟
هر چند کم لطفی است چنانچه آقایان موسوی و کروبی را به اعتبار شئون و مدارج بالای مسئولیت و خدمات پیشین شان در نظام با «اجامر منافق» همسانی کرد اما همین شئون و مدارج بالا به ایشان حکم می کرد تا در ماجرای ۸۸ دُزی از معرفت و حذق و عقلانیت را در عملکرد خود و مدیریت بحران لحاظ می کردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ اتهام «انتساب معترضین به خس و خاشاک» یکی از بی اخلاقی های محرزی بود که در ۸۸ به بدترین شکل ممکن به احمدی نژاد منسوب شد و به آن بهانه معترضین به سابوتاژهای گسترده ای دست زدند!. این در حالی بود که مشارالیه در سخنرانی خود نزد حامیانش در فردای اعلام نتایج انتخابات به صراحت و با اشاره به چند مورد درگیری ها و آتش زدن سطل های زباله شهرداری در اطراف وزارت کشور به نشانه اعتراض به نتیجه انتخابات اظهار داشت: پیروز انتخابات ۴۰ میلیون نفری اند که در انتخابات رای دادند (یعنی اعم از ۲۴ میلیونی که به ایشان رای دادند و آرای دیگر نامزدها) و در این میان یک عده خس و خاشاک در مقابل پیروزی مردم سر و صدا می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر