نامه دکتر ظریف به فدریکا موگرینی و درخواست از ایشان بمنظور تشکیل کمیسیون مشترک برای رسیدگی به بدعهدی اخیر آمریکا در تمدید تحریمهای ۱۰ ساله ایران (ISA) تلاشی است عبث که قطعا به اتفاق خاصی مُنجر نخواهد شد.
متاسفانه دکتر ظریف به سنت مالوف خود دیپلماسی را بدون توجه به اختصاصات و اقتضائات و اعتبارات آن ادرک و اعمال و دنبال می کنند. همین مساله منجر به آن می شود تا دیپلماسی «دکتر» ذهنی و انتزاعی و فاقد ضمانت اجرا باشد.
صورت قضیه در ماجرای تمدید ISA توسط آمریکا بسیار روشن است و آن را نباید در چشم انداز برجام فهم و تعقیب کرد.
مهر ماه گذشته وقتی «وزیر خارجه آمریکا» در مصاحبه با «فارین افرز» گفت: سیاست ایران در یمن و سوریه مانع حل مشکلات بانکهای ایران در دوران پسا برجام میشود! در مقاله «یا که چی چی!؟» نوشتم «پرونده اتمی ایران تا قبل از برجام محل نزاع بود و بعد از برجام مُبدل به محمل فشار شده» و بدین منوال برگردان سخنان «کری» را بدان گونه برای جناب ظریف بازخوانی کردم که طرف آمریکائی با گروگان گرفتن ایران در برجام در حال ارسال این پالس به ایران است که: حل مشکلات بانکی و پسابرجامی شما در گرو همکاری تان با ما در یمن و سوریه است. موافقید یا که چی چی!؟
(توضیحات را در مقاله «یا که چی چی؟» ببینید)
اکنون نیز فهم چرائی رفتار آمریکائی ها در تمدید ISA چندان غامض و دشوار نیست و در واقع بعد از عدم متابعت ایران و از آن «بدتر» موفقیت اش در «حلب» طرف آمریکائی از طریق تمدید ISA می کوشد گوشمالی لازم را به ایران بدهد و متعاقباُ این پیغام را نیز به تهران برساند که «یا مکن با پیل بانان دوستی ـ یا بنا کن خانه ای در خورد پیل» یا به تعبیری واضح تر نمی توانید بدون تبعیت از کدخدا متوقع مزایا و الطاف ملوکانه کدخدا باشید!
پیش تر در مقاله «سیاستمداری سیاست ندار» به دکتر ظریف معروض داشته بودم:
همه آنچه را که در دانشکده خوانده اید فراموش کنید. واقعیت دنیای سیاست متفاوت با ذهنیات و حفظیات تدریس شده در دانشکده های علوم سیاسی است و برخلاف تصور جنابعالی در نظام بین الملل قبل از «مسئولیت» این «قدرت» است که حرف اول را می زند.
همین ذهنی گرائی ساده لوحانه دکتر ظریف است که ایشان را وا می دارد تا در «اجلاس امنیتی تهران» بفرمایند:
«مجموعه شرایط و دلایل را اگر کنار هم بگذاریم به این نتیجه میرسیم که قدرت هژمون و دوران هژمونی سر آمده است و دیگر نمیتوان از قدرت هژمون سخن گفت»!
کاش «دکتر» لااقل تاسی به همان «هنری کیسینجری» می کرد که کتاب اش را با پشت نویس «تقدیم به دشمن قابل احترام ام» به ظریف هدیه داد و مردرندانه با همان یک جمله «دکتر» را فریفت تا خود و سیاستمداران هم کلاس و هم سنت با خود در کلاس دیپلماسی قدرت محور آمریکائی کماکان و زیرکانه به همان دیپلماسی قدرت محور متعهد باقی بمانند و مشق سیاست کنند!
آقای دکتر ظریف ـ وقتی کیسینجر همین هفته گذشته در مصاحبه با جفری گلدبرگ گفت:
استفاده از قوای نظامی بخشی از فرآیند دیپلماسی است. دیپلماسی و قدرت دو کُنش مجزا نیستند؛ آنها با یکدیگر پیوند خوردهاند ... این نکته به سه مؤلفه وابسته است: در اختیار داشتن قدرت کافی و مرتبط، اراده تاکتیکی برای بکارگیری آن و یک دکترین استراتژیک که به یک قدرت اجتماعی با ارزشهایش نظم میبخشد.
آقای «دکتر» چنین صراحتی از جانب کیسینجر یعنی حضرتعالی و مجموعه خوش بینان هم نظر با جنابعالی تا اطلاع ثانوی از جانب کدخدا سر کار گذاشته شده اید!
اکنون نیز فهم چرائی رفتار آمریکائی ها در تمدید ISA چندان غامض و دشوار نیست و در واقع بعد از عدم متابعت ایران و از آن «بدتر» موفقیت اش در «حلب» طرف آمریکائی از طریق تمدید ISA می کوشد گوشمالی لازم را به ایران بدهد و متعاقباُ این پیغام را نیز به تهران برساند که «یا مکن با پیل بانان دوستی ـ یا بنا کن خانه ای در خورد پیل» یا به تعبیری واضح تر نمی توانید بدون تبعیت از کدخدا متوقع مزایا و الطاف ملوکانه کدخدا باشید!
پیش تر در مقاله «سیاستمداری سیاست ندار» به دکتر ظریف معروض داشته بودم:
همه آنچه را که در دانشکده خوانده اید فراموش کنید. واقعیت دنیای سیاست متفاوت با ذهنیات و حفظیات تدریس شده در دانشکده های علوم سیاسی است و برخلاف تصور جنابعالی در نظام بین الملل قبل از «مسئولیت» این «قدرت» است که حرف اول را می زند.
همین ذهنی گرائی ساده لوحانه دکتر ظریف است که ایشان را وا می دارد تا در «اجلاس امنیتی تهران» بفرمایند:
«مجموعه شرایط و دلایل را اگر کنار هم بگذاریم به این نتیجه میرسیم که قدرت هژمون و دوران هژمونی سر آمده است و دیگر نمیتوان از قدرت هژمون سخن گفت»!
کاش «دکتر» لااقل تاسی به همان «هنری کیسینجری» می کرد که کتاب اش را با پشت نویس «تقدیم به دشمن قابل احترام ام» به ظریف هدیه داد و مردرندانه با همان یک جمله «دکتر» را فریفت تا خود و سیاستمداران هم کلاس و هم سنت با خود در کلاس دیپلماسی قدرت محور آمریکائی کماکان و زیرکانه به همان دیپلماسی قدرت محور متعهد باقی بمانند و مشق سیاست کنند!
آقای دکتر ظریف ـ وقتی کیسینجر همین هفته گذشته در مصاحبه با جفری گلدبرگ گفت:
استفاده از قوای نظامی بخشی از فرآیند دیپلماسی است. دیپلماسی و قدرت دو کُنش مجزا نیستند؛ آنها با یکدیگر پیوند خوردهاند ... این نکته به سه مؤلفه وابسته است: در اختیار داشتن قدرت کافی و مرتبط، اراده تاکتیکی برای بکارگیری آن و یک دکترین استراتژیک که به یک قدرت اجتماعی با ارزشهایش نظم میبخشد.
آقای «دکتر» چنین صراحتی از جانب کیسینجر یعنی حضرتعالی و مجموعه خوش بینان هم نظر با جنابعالی تا اطلاع ثانوی از جانب کدخدا سر کار گذاشته شده اید!
۲ نظر:
یه پیشنهاد
اقای سجادی! شما در مصاحبه ها خودتان را روزنامه نگار معرفی می کنید و از طرفی شاهد کم سوادی و پخمگی فعالان رسانه ای در روزنامه ها سایت ها و... هستیم
همچنین ما از شما فقط یادداشت ها و مقاله های " انتقادی" یا "تحلیلی" میبینیم و لا غیر
من بعنوان یک دوستدار و کسی که از مطالب شما تاثیر گرفته از جناب تان میخواهم یک برنامه ریزی چند ماهه ای برای "اموزش" داشته باشید
اموزش "نویسندگی" و همچنین "فعالیت حرفه ای رسانه ای"
به هر حال این کار به دلیل نیاز به متون سرفصل بندی شده و هدفمند، سنگینی های خاص خودش را به شما تحمیل خواهد کرد اما به نظرم وظیفه و دینی است بر گردن شما
از طرفی انقلاب از پخمگی و گوساله بودن نانخور های رسانه ای ضرباتی مهلک و ساختاری نوش جان کرده و از سوی دیگر مدعیان طرفدار خط امام و حرفه ای بودن در فن روزنامه نگاریش هم بی مبالاتانه پشت متون صرفا نقادانه ستر عورت فرموده اند
به هر حال این گوی و این میدان منتظر واریز بدهی های "اموزشی" تان به حساب خط امام و انقلاب هستیم.
29 اذر 95
ان شاء الله در مجالی مغتنم
ارسال یک نظر